خاطرات دفاع مقدس - صفحه 2

آخرین اخبار:
خاطرات دفاع مقدس

خاطرات سربازی در جبهه‌های جنگ؛ از اعزام تا عملیات مرصاد

جانباز "محمود رفیعی"، متولد 1347، در دوران جنگ ایران و عراق از طرف سپاه به خدمت سربازی اعزام شد. او همراه برادرش که یک سال بزرگ‌تر بود، در شرایط سخت جنگی خدمت کرد. پدرش پیشنهاد داد که برادرش ابتدا برود، اما محمود تصمیم گرفت هم‌زمان با دوستانش اعزام شود. پس از آموزش اولیه در اهواز، به مناطق عملیاتی منتقل شد و در شرایط دشوار جنگ، از جمله عملیات مرصاد، حضور داشت.

روایتی از ایمان و ایثار؛ گفت‌وگو با محمد فیاض، رزمنده دفاع مقدس

محمد فیاض، یکی از رزمندگان دوران دفاع مقدس، در این گفت‌وگوی صمیمانه از خاطرات حضور در جبهه‌های نبرد، فعالیت‌های فرهنگی پیش از جنگ و تجربه‌های فراموش‌نشدنی آن دوران روایت می‌کند. این مصاحبه دریچه‌ای به باورها و ارزش‌هایی است که همچنان الهام‌بخش نسل‌های آینده است.

یادگاری‌های جنگ؛ روایت صادقانه یک جانباز از دوران دفاع مقدس

در این مصاحبه بی‌پرده، جانباز دوران جنگ تحمیلی به بیان خاطراتی از حضور خود در جبهه‌های نبرد و چالش‌های پس از آن پرداخته است. او با شجاعت و صداقت، از دلاوری‌ها، سختی‌ها و فداکاری‌هایی می‌گوید که برای دفاع از وطن و آرمان‌های انقلاب اسلامی در دل جنگ تحمیلی به انجام رساند.
برگی از خاطرات دفاع مقدس؛

انتخاب و بستن پیشانی‌بند قبل از عملیات در جبهه

«بعد از گفتن بسم‌الله چشمان خود را بست و پیشانی بند سبزی را برایم برداشت که روی آن نوشته شده بود یا ابوالفضل (ع). آن را بوسید و به پیشانی من بست. بعد نوبت من شد. چشمان خود را بستم و با دستی لرزان یک پیشانی بند برداشتنم ...» ادامه این خاطره از محمود قنبری را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.

ما اهل کوفه نیستیم بصیر تنها بماند!

«عملیات لو رفته بود. کمبود امکانات و غذا بچه‌ها را خیلی خسته کرده بود به طوری که بیشتر اوقات به هر نفر یک لیوان پلاستیکی سرخالی برنج می‌رسید ...» ادامه این خاطره را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.

معرفی کتاب| سرزمین لاله‌ها

کتاب «سرزمین لاله‌ها» به اهتمام سرهنگ «رضا رکن‌الدینی» تالیف شده است که به صورت خاطراتی از وی در زمان هشت سال دفاع مقدس می‌باشد.
خاطرات شهید «احمد تنه کار» به نقل از برادر شهید؛

شهیدی که برای زندگی كردن از خدا كمک می‌جست

برادر شهید «احمد تنه کار» در بیان خاطرات برادر شهیدش می گوید: او در عین این‌كه زحمت زیادی می‌كشید اما خسته به نظر نمی‌رسید و از زندگی نمی‌نالید علت این‌ را باید در استقلال او پیدا كرد، او می‌خواست متكی به خود باشد و برای زندگی كردن از خدا كمک می‌جست و حركت می‌نمود.

ویژه‌نامه الکترونیکی خاطرات شهدای دفاع مقدس

به مناسبت بزرگداشت هفته دفاع مقدس، پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد قزوین ویژه‌نامه الکترونیکی خاطرات شهدای دفاع مقدس را منتشر کرد.

خاطرات دفاع مقدس استان لرستان/ قسمت هفتم

خاطرات دفاع مقدس نام برنامه‌ای است که به مرور خاطرات دفاع مقدس در استان لرستان می‌پردازد. این قسمت در خصوص اعزام نیروهای داوطلب بسیجی از شهرستان خرم آباد به جبهه های نبرد حق علیه باطل می‌باشد که در ادامه این فیلم را می‌بینید.

خاطرات دفاع مقدس استان لرستان / قسمت سوم

خاطرات دفاع مقدس نام برنامه ای است که به مرور خاطرات دفاع مقدس در استان لرستان می پردازد. این قسمت در خصوص اطلاعیه سپاه پاسداران استان لرستان جهت اعزام نیرو به جبهه های نبرد حق علیه باطل می باشد. در ادامه این فیلم را می بینید:

خاطرات دفاع مقدس استان لرستان/ قسمت دوم

خاطرات دفاع مقدس نام برنامه‌ای است که به مرور خاطرات دفاع مقدس در استان لرستان می‌پردازد. این قسمت به اعزام نیروهای بسیجی لرستان به جبهه‌های جنگ می‌پردازد. در ادامه این فیلم را می‌بینید.
به مناسبت بزرگداشت هفته دفاع مقدس؛

فیلم سینمایی «قلب رقه» پخش می‌شود

به مناسبت سالروز بزرگداشت هفته دفاع مقدس، فیلم سینمایی «قلب رقه» در قزوین پخش می‌شود.
در میزگرد تحلیلی «صبح قزوین» مطرح شد؛

دفاع مقدس، گنجینه‌ای ناتمام

در آستانه هفته دفاع مقدس میزگرد تحلیلی «صبح قزوین» با حضور چند تن از رزمندگان دوران جنگ تحمیلی در دفتر تحریریه «صبح قزوین» برگزار شد و ابعاد مختلف و دستاورد‌های آن مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت.

فرمانده‌ گره گشا و شیرمرد ارتفاعات جاسوسان

شهید در منطقه به «جعفرخان» معروف بود و به عنوان فرمانده‌ای گره‌گشا، کسی بود که در عرصه هشت سال دفاع مقدس هم نقش‌آفرین بود و حتی در آن دوران از دلاورمردانی بود که از اروندرود عبور کرد.

آلبوم تصاویر شهید «محمدعلیم عباسی گراوند»

شهید «محمد علیم عباسی گراوند» در سال ۱۳۴۳ در شهرستان کوهدشت در خانواده ای مذهبی و متدین چشم به جهان گشود. وی در اولین حضور در جبهه ۱۵ سال بیشتر نداشت که از ناحیه کمر به شدت زخمی شد. شهید عباسی در کنار جهاد به کسب تحصیل نیز می پرداخت و بعد از اتمام دوران دبیرستان در کنکور سراسری شرکت نمود و موفق شد در رشته پزشکی پذیرفته شود. در فتح فاو و عملیاتهای دیگری شجاعانه شرکت می جست و سرانجام در عملیات کربلای ۵ در شلمچه خلعت خونین شهادت را بر قامت پوشاند و به وصال جانان نائل گردید.
برگی از خاطرات دفاع مقدس؛

خط را شکستیم!

«رودرروی ما دشمن حدود چهل، پنجاه دقیقه اول را مقاومت کرد تا خط نشکند، اما خط را شکستیم. دیگر هیچ‌کس نبود ما هم سرمان را انداختیم پایین و رفتیم تا روبه‌روی پاسگاه زید و مرز خودمان ایستادیم ...» ادامه این خاطره را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.

سیلی محکم به صورت گروهبان عراقی!

«اولی صورتش رو کمی عقب کشید و ضربه دست دومی محکم به صورت گروهبان عراقی خورد و نقش بر زمین شد عراقی‌ها که از دیدن این منظره حسابی عصبانی شده بودند. بچه‌ها را داخل سلول ریختند و شروع به ضرب‌وشتم آن‌ها کردند ...» ادامه این خاطره را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.

ضرب‌وشتم اسرا به دلیل عزاداری برای امام حسین(ع)

«در سال ۶۷ وقتی در یکی از آسایشگاه‌ها مراسم سینه‌زنی اجرا شد سرهنگ عراقی این صحنه‌ها را از پنجره دیده به آن‌ها اخطار داده بود که سینه‌زنی نکنید، ولی اسرا توجهی نکرده بودند لذا به دستور او با کابل مورد ضرب‌وشتم قرار گرفتند ...» ادامه این خاطره را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
برگرفته از نامه‌های دفاع مقدس؛

خوف دارم که در آن دنیا شفیع این بنده نباشید

«من از این خوف دارم که مبادا شما هم سعادت شهادت را داشته باشید و همانند شهید حسن رسولی از من ناراحت باشید و در آن دنیا شفیع این بنده حقیر نباشید ...» ادامه این نامه را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.

خانواده شهدا بی‌تابی می‌کردند!

«می‌رفتیم به خانواده‌ها خبر شهادت‌شان را بدهیم. خانواده شهدا می‌آمدند. اصرار می‌کردند قبل از تشییع، شهیدشان را در سردخانه ببینند. می‌آوردیم می‌دیدند. در محوطه بی‌تابی می‌کردند و آرام یا بلند گریه می‌کردند ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات «غلامحسن حدادزادگان» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
طراحی و تولید: ایران سامانه