آذربایجان غربی - خاطرات

خاطرات
اگر پرچمی از دست سرداری بیفتد، دیگری آن را برمی‌دارد
«میر محمد بختیاری» جانباز ۳۵ درصد

اگر پرچمی از دست سرداری بیفتد، دیگری آن را برمی‌دارد

جانباز سرافراز دوران دفاع مقدس بیان می‌کند: «همانطور که رهبر هم گفتند که اگر پرچمی از دست سرداری بیفتد، سردار دیگری آن را برداشته و حاج قاسم سلیمانی خواهد شد و این پرچم را به صاحب آن امام زمان (عج) خواهیم رساند و دشمنان هم بدانند بسیجی‌ها زنده هستند ...»
جوانان سرزمین ایران باید به حرف ولایت گوش دهند
جانباز ۴۵ درصد

جوانان سرزمین ایران باید به حرف ولایت گوش دهند

جانباز سرافراز «ذبیح الله گل صمنلو» بیان می‌کند: «آمریکا و اسرائیل دائم در حال تهدید ما هستند و قصد استعمار ما را دارند. جوانان سرزمین ایران باید به حرف ولایت گوش دهند، چون دشمن به هیچ عنوان به ما رحم نخواهد کرد....»
نارنجک در دستم منفجر شد
خاطرات شفاهی جانبازان

نارنجک در دستم منفجر شد

جانباز ۳۵ درصد «محمد علی حسین زاده» در بیان خاطرات خود اظهار داشت: «در تیپ تکاوری، مسئول آموزش بودم که یک نارنجک عمل نکرده، ناگهان در دستم منفجر شد و از ناحیه چشم، سر و بدنم مجروح شدم و ...»
در عملیات کربلای ۵ مجروح شدم
خاطرات شفاهی جانبازان

در عملیات کربلای ۵ مجروح شدم

جانباز ۴۵ درصد «فخرالدین حاجی حسینلو» در بیان خاطرات خود اظهار داشت: «در گردان سجاد از لشگر عاشورا، به عنوان فرمانده دسته در جبهه شلمچه خدمت می‌کردم، در عملیات کربلای ۵ بر اثر اصابت ترکش مجروح شدم و ...»
نگذاریم خون شهیدان بر روی زمین بماند
جانباز ۳۰ درصد

نگذاریم خون شهیدان بر روی زمین بماند

جانباز سرافراز «موسی کچلانلو» بیان می‌کند: «از جوانان می‌خواهم در مقابل دشمن بایستند و نگذراند خون شهیدان بر روی زمین بماند و در دفاع از خاک و ناموس خود هر کاری می‌توانند انجام دهند. قدران امنیت فعلی مملکت باشیم ...»
بعثی‌ها موشک زدند و مسجد بر سرمان تخریب شد
جانباز ۳۵ درصد:

بعثی‌ها موشک زدند و مسجد بر سرمان تخریب شد

جانباز سرافراز «غلامعلی جعفرزاده» بیان می‌کند: «زمانی که از طرف تیپ بیت المقدس به اندیمشک اعزام شدم در مسجد غریبان بودم. شب نیرو‌های بعثی عراقی اقدام به شلیک موشک کردند که باعث شد مسجد بر سرمان تخریب شود ...»
خمپاره به دست راستم برخورد کرد
خاطرات شفاهی جانبازان

خمپاره به دست راستم برخورد کرد

جانباز ۳۵ درصد «اسماعیل تقی لو» در بیان خاطرات خود اظهار داشت: «در پایگاهی در منطقه عملیاتی فاو و یک کیلومتر مانده به مرز عراق در حال نگهبانی بودم که ناگهان صدای سوت خمپاره آمد و به دستم برخورد کرد و ...»
پایم بر روی مین رفت
خاطرات شفاهی جانبازان

پایم بر روی مین رفت

جانباز ۴۵ درصد «موسی علیلو» در بیان خاطرات خود اظهار داشت: «شب پاس بخش بودم، صدای تیراندازی شنیدم و زمانی که برگشتم و دو به سمت پایگاه دویدم ناگهان پایم بر روی مین رفت و ...»
۱
طراحی و تولید: ایران سامانه