زندگینامه شهید اصغر پیرچنیان
خوشحالی فرا رسیدن فصل بهار ودمیدن شکوفه های درختان بر روی شاخه های خشک که سراسر زمستان را در خواب طولانی به سر برده اند، جلوه و زیبایی خاصی به طبیعت و دشت و دمن داده و علاوه برآن دید و بازدیدهای نوروزی و پیوند خویشاوندی و صله ارحام، این شادی را فزاینده و دو چندان می کند. در این میان خانواده پیرچنیان در روستای مهمویی از توابع شهرستان قائنات، خوشحالتر و شادابتر از همیشه منتظر رسیدن قدوم مبارک نوزادی هستند که او را اصغر نام نهادند. شاید نام او فرزند شیرخواره امام حسین(ع) را در ذهنشان تداعی کرده و خود را شریک درمصیبت مولایشان اباعبدالله الحسین(ع) می دانند. به هرحال روز دهم فروردین ماه سال 1346 نوزاد این خانواده قدم به عرصه گیتی گذاشت و حال و هوای دیگری برای والدینش به ارمغان آورد.
دوران کودکی خود را درهمان روستا ودر آغوش گرم خانوادگی سپری کرد. فصل تلاش و تحصیلش فرارسید و وارد محیط مدرسه شد. اوتوانست مقطع راهنمایی را پشت سر گذاشته ودر دوره متوسطه، کلاس اول دبیرستان را نیز به اتمام برساند.
دراوقات فراغت برای کمک کردن به پدرش، کشاورزی می کرد. روزها و ماهها و سالها را به همین منوال پشت سر گذاشت، تا اینکه جوانی رعنا و پر توان و در عین حال مطیع و فرمانبردار خانواده خویش ببار آمد. هر پدر و مادری، وقتی نظربه جوان رشید و پرتوان خویش می کنند، برایش برنامه ها و آرزوهایی را تدارک می بینند. به هر حال خانواده شهید اصغر پیرچنیان نیز این افکار را در ذهن خودشان بارور نموده و منتظر می نشینند تا فرزند عزیزشان از سربازی ترخیص و به خانه برگردد. گویا سرنوشت و تقدیر برای این جوان طوری دیگر رقم می خورد و دوران زندگی پرنشاط و جوانیش را می بایست در مقابل دشمن بعثی صف آرائی نموده و به جنگ با بعثیون بشتابد. جنگی که شرف و اقتدار یک ملت را در مقابل استکبارجهانی به عرصه ظهور می رساند.
به عنوان سرباز وظیفه ارتش، عازم میادین حق علیه باطل شده وسرانجام در تاریخ 22/4/1367 در جبهه فکه به فیض شهادت نائل و پیکرش مفقود و داغ جانسوزی بر قلب والدینش حکاکی نموده که سراسر وجودشان تا ابدیت از این داغ در تب و تاب است. خداوند صبوری را به خانواده های داغدار شهدا مرحمت بفرماید.
منبع : اداره اسناد و نتشارات اداره کل بنیاد شهید و امور ایثارگران خراسان جنوبی
