«وقتی خبر شهادت مصیب را آوردند مادرم بیتابی میکرد و میگفت باید جنازه پسرم را ببینم ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات خواهر شهید «مصیب مرادیکشمرزی» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۶۴۴۰۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۲/۰۵
برگی از خاطرات؛
«شهید چگینی با روی گشاده شیشه ماشین را پایین میآورد تا به سؤالش جواب دهد که در همین حین، ضارب با شلیک چند گلوله به سمت شهید چگینی موجب شهادتش میشود و فرار میکند ...» ادامه این خاطره از شهید ترور معلم «قدرتالله چگینی» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۶۴۴۰۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۲/۰۵
«جلسهای داشتیم که شهید جانباز مجید نبیل از مدیرعامل مؤسسه صندوق قرضالحسنه خواست تا نیروها، نظرات و سلایق سیاسی خود را در محیط کار مطرح نکنند و میگفت ما نباید در محیط کار، سلایق سیاسی را مطرح کنیم ...» ادامه این خاطره از شهید جانباز «مجید نبیل» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۶۴۳۹۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۲/۰۵
«زمانی که ایشان در سمت کارگزینی اداره بود. همیشه دو خودکار در جیبش میگذاشت. یک خودکار را با پیچیدن کاغذی دور آن علامتگذاری کرده بود که با دیگر خودکارها فرق کند ...» ادامه این خاطره از زبان همرزم شهید «محمدهادی بازیار» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۶۴۲۳۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۲/۰۲
«به همسرم گفتم چرا «محمدهادی ظاهرت» خسته و سیاه شده است، گفت خدا مرا قبول نکرد به همین دلیل، رو سیاه برگشتم ...» ادامه این خاطره از زبان همرزم شهید «محمدهادی بازیار» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۶۴۲۲۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۲/۰۱
«در مواقع اعزام نیرو به جبهه، معمولا من سرگرم تهیه فیلم و عکس از رزمندگان پرتوان و مصاحبه با آنها بودم، ولی هر وقت سراغ حجت میرفتم، از جلوی دوربین فرار میکرد ...» ادامه این خاطره از زبان همرزم شهید «حجتالله صنعتکار آهنگریفرد» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۶۴۲۰۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۳۰
برگی از خاطرات شهید بهتویی؛
«شهید رجبعلی بهتویی در کارهای سخت و دشوار، همیشه پیشقدم و در دفاع و مبارزه با دشمن بسیار جدی و مصمم بود و از نثار کردن جان در راه دین و کشور هیچ ابایی نداشت ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات همرزم شهید «رجبعلی بهتویی» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۶۴۰۷۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۲۹
«بعد از رسیدن به خط و درگیری با دشمن، صدای مهدی شالباف را از بیسیم میشنیدیم که میگفت زود باش قلیپور به طرف ما بیا و عراقیها را پاکسازی کن. امان نده، آنها قایقهای بچهها را سوراخ سوراخ کردهاند ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات شهید «مهدی شالباف» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۶۴۰۷۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۲۹
«بچههای کلاس اول برای تزریق واکسن، سریع به صف بشید و بهترتیب به دفتر بیایید. بغض گلوی الیاس و رضا را فشار میدهد. اشک در چشمهایشان حلقه میزند. سریع به سمت برادرانشان که کنار آبخوری ایستادهاند، میدوند و به آنها التماس میکنند. تو رو خدا کمک کنید ما از دیوار بالا بریم ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات شهید مدافع حرم «الیاس چگینی» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۶۳۹۸۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۲۸
«تا شب که ما در دره بودیم حدود ۵ متر برف بارید. از طرف دیگر هم خبر رسید که عملیات لو رفته است ما باید به قرارگاه برمیگشتیم. اما به علت برف زیاد رفتوآمد هم قطع شد. با اینکه گردانهای دیگر اطلاع داشتند. که ما در آن منطقه هستیم ولی هیچ کاری نمیتوانستند انجام بدهند ...» ادامه این خاطره را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۶۳۹۸۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۲۸
برگرفته از نامههای دانشآموزان به شهدا؛
«پس تو هم یاریم کن، من کجا و تو کجا؟ آسمان بینهایت کجا و این زمین خاکی کجا؟ من آنقدر در این زیباییهای ظاهری، غرق شدهام که چگونه میتوانم خالصانه دعا کنم و در اوج باشم ...» ادامه این نامه را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۶۳۹۷۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۲۸
روایت همرزم شهید «حسین رضایی»؛
پاسدار «همت علی گنجی» در بیان خاطرات شهید «حسین رضایی» می گوید: حسین چندین بار در «قرعه کشی شهادت» برنده شد و ما هر بار بازنده بودیم.
کد خبر: ۵۶۳۹۵۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۲۸
خاطرات شهید «مراد ابدالی» به نقل از برادرزاده شهید؛
شهید «مراد ابدالی» در برخورد با دیگران دارای تواضع و بزرگ منشی بود و اگر بحثی پیش میآمد، از طرف مقابل عذرخواهی میکرد. با همین تواضع به دیگران درس اخلاق میداد.
کد خبر: ۵۶۳۹۴۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۲۷
خاطرهای از زبان شهید ورمزیاری؛
«زمانیکه صورت خود را خونی کردم تا دشمنان خیال کنند من مرده ام تا بتوانم از پشت سر به سمت آنان نارنجک پرتاب نمایم، نارنجک به سمت خود من آمد اما به لطف خدا منفجر نشد.» آنچه خواندید قسمتی از خاطره شهید ورمزیاری بود که در ادامه تقدیم شما مخاطبان عزیز میگردد.
کد خبر: ۵۶۳۶۹۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۲۳
دلنوشته فرزند شهید «صابر عزیزی»
میخواهم از پدری بنویسم که هر چند وجودش را هرگز حس نکردهام اما حضورش را همیشه در کنارم لمس میکنم، پدری که هرگز دیدارش میسر نشد اما میتوانم چهره نازنینش را مجسم کنم، پدری که محبتش را در دلم احساس میکنم و سلطان رویاهای من است.
کد خبر: ۵۶۳۶۹۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۲۳
روایتی خواندنی از «حسن سلیمانی» همرزم شهید «حسین عزیزی»
«حسن سلیمانی» میگوید: از فرماندهی پیام رسید که عدهای از برادران رزمنده با نیروهای بعثی درگیر شدهاند، از برادران خواستند داوطلبانه به نبرد با دشمنان بپردازند و یکی از داوطلبین ایشان بود و با چند تن از برادران دیگر به خط مقدم رفتند و این آخرین لحظهای بود که با ایشان بودم.
کد خبر: ۵۶۳۶۸۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۲۳
برگی از خاطرات زندان سیاسی قبل از انقلاب؛
«چند روز بعد منوچهری دوباره مرا خواست و من همان جملات قبلی را تکرار کردم و گفتم که کاری از دست من بر نمیآید. پس از آن بود که من را با پرونده سیاهتر به زندان قصر فرستادند ...» ادامه این خاطره را از زندانی سیاسی قبل انقلاب «سید مرتضی نبوی» در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۶۳۶۶۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۲۳
برگی از خاطرات شهید «ابراهیم سهیلیراد»؛
«به سنگری خالی رسیدیم. گفتم: برویم داخل این سنگر و کمی استراحت کنیم. چند دقیقهای استراحت نکرده بودیم، که صدایی شنیدیم. دقت که کردیم، هشت عراقی هیکلی را دیدیم که مجهز به وسایل نظامی، وارد سنگر شدند! تعجب کرده و کلی هم ترسیدیم ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات شهید «ابراهیم سهیلیراد» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۶۳۶۵۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۲۳
«در نجف اشرف افتخار داشتیم تا سال ۱۳۴۹ در محضر مبارک حضرت امام بودیم که بعد امری داشتند و آمدیم ایران و در مرز بازداشت شدیم و لایق شهادت نبودیم. به جای اینکه شناسنامهمان را باطل کنند، گذرنامهمان را باطل کردند ...» ادامه این خاطره از سید آزادگان شهید «حجتالاسلاموالمسلمین سیدعلیاکبر ابوترابیفرد» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۶۳۳۸۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۸
قسمت نخست خاطرات شهید «عابدین جعفری»
همسر برادر شهید «عابدین جعفری» نقل میکند: «ازش مصاحبه تلویزیونی گرفته بودند به عنوان مجروح انقلاب و دست آخر پرسیده بودند چه آرزویی دارد. گفته بود: فقط از خدا میخوام این قدر به من عمر بده تا پیروزی کامل انقلاب رو ببینم.»
کد خبر: ۵۶۳۳۷۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۸