نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات
شهید «محمد بامری»:
شهید «محمد بامری» در آخرین ملاقتش: (خدا را شکر می‌کنم که لیاقت دارم در این نبرد سرنوشت ساز شرکت کنم و در راه خدا همراه با سایر مبارزین نبرد کنم. بدان راهم جز راه امام حسین (علیه السلام) نبود و با علم و آگاهی این مسیر را انتخاب کردم).
کد خبر: ۵۲۶۵۷۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۲۲

گفتگوی تصویری با مادر شهید «علی امینی»؛
مادر شهید «علی امینی» می گوید: علی از بچگی مؤمن بود. 16 سالگی وارد ارتش جمهوری اسلامی شد و با شروع جنگ تحمیلی به قصر شیرین اعزام می شود اما غافل از این که آنجا به دست عراقی ها افتاده و همان جا اسیر و در اثر شکنجه بعثی ها به شهادت می رسد.
کد خبر: ۵۲۶۵۵۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۲۲

مادر شهید «محمدعلی مشهد» نقل می‌کند: «گفتم: دکترا می‌گن احتیاجی به عمل نیست! بغض گلویش را گرفت و گفت: شفات رو از فاطمه زهرا (س) خواستم!» نوید شاهد سمنان در سالروز شهادت، در چهار بخش خاطرات ی از این شهید گرانقدر را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند که توجه شما را به قسمت سوم این خاطرات جلب می‌کنیم.
کد خبر: ۵۲۶۵۴۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۲۲

«بامداد روز شانزدهم» روایت می‌کند
«چند شب بعد از آن کتک دسته جمعی، دوستانِ هنرمند برای روحیه گرفتن بچه‌ها، با گذاشتن نگهبان پشت پنجره‌ها تئاتر زیبایی را به اسم «شاه و گدا» اجرا کردند. «زیدالله نوری»، «قاسم یوسفی»، «رضا ترک»، «مهدی حضوری»، «مهدی طحانیان» و «مجید هرندی» بازیگران تئاتر آن شب بودند. پرده‌ی تئاتر یک ملافه سفید بود. وقتی پرده کنار رفت، همه تعجب کردند! بازیگرها خیلی با سلیقه برای خودشان سبیل و کلاه و .... گذاشته بودند. انگشت به دهان مانده بودم که آن‌ها چطور با نبود امکانات آن‌قدر استادانه خودشان را گریم کرده‌اند!» این بخشی از فصل «شاه و گدا» کتاب «بامداد روز شانزدهم» است.
کد خبر: ۵۲۶۵۳۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۰۲

برگی از خاطرات دفاع مقدس؛
«اکثراً به هنگام صرف غذا یا برای شناسایی می‌رفت و یا در حال انجام امور نظامی بود، لذا همیشه برایم سوال بود: پس علی چه وقت‌هایی و چه نوع غذایی می‌خورد؟ ...» ادامه این خاطره از شهید «علی میوه‌‏چین» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۲۶۵۲۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۲۲

گفتگو با مادر شهید «محمدعلی مشهد»/ قسمت دوم
به مناسبت سالروز شهادت سردار شهید «محمدعلی مشهد»؛ خاطرات مادر گرامی این شهید گرانقدر در قالب مستند برای علاقه‌مندان منتشر می‌شود. این مستند کاری از موسسه فرهنگی هنری ستارگان پرفروغ است که در دو بخش تهیه شده است. نوید شاهد سمنان شما را به دیدن قسمت دوم این مستند دعوت می‌کند. شایان ذکر است مادر گرامی این شهید گرانقدر نوزدهم دی‌ماه ۱۴۰۰ پس از سال‌ها صبر و بردباری دعوت حق را لبیک گفت و به فرزند شهیدش پیوست.
کد خبر: ۵۲۶۵۲۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۲۲

گزارش تصویری:
دکتر رحیم نریمانی، مدیرکل اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران با همراهی عادل مهری مدیرکل مرکز دانش پژوهان و تشکل های شاهد وایثارگر و عبداله پاکاری، مدیرکل بنیاد استان گیلان از محل و روند ضبط خاطرات والدین شهدا بازدید کرد. نریمانی در این بازدید به لزوم حفظ خاطره های پدران و مادران گرانقدر شهدا به عنوان میراثی ماندگار برای آیندگان ایران اسلامی اشاره و بر گسترش این فعالیت ها در قالب های مختلفی همچون همایش ها و پویش های ملی و منطقه ای تاکید کرد.
کد خبر: ۵۲۶۵۰۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۲۲

گفتگو با مادر شهید «محمدعلی مشهد»/ قسمت اول
به مناسبت سالروز شهادت سردار شهید «محمدعلی مشهد»؛ خاطرات مادر گرامی این شهید گرانقدر در قالب مستند برای علاقه‌مندان منتشر می‌شود. این مستند کاری از موسسه فرهنگی هنری ستارگان پرفروغ است که در دو بخش تهیه شده است. نوید شاهد سمنان شما را به دیدن قسمت نخست این مستند دعوت می‌کند. شایان ذکر است مادر گرامی این شهید گرانقدر نوزدهم دی‌ماه ۱۴۰۰ پس از سال‌ها صبر و بردباری دعوت حق را لبیک گفت و به فرزند شهیدش پیوست.
کد خبر: ۵۲۶۴۷۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۲۱

مجموعه خاطرات «هما شالباف‌زاده» همسر «سردار شهید محسن امیدی» در کتاب«هما» به خاطره نگاری ربابه جعفری و جمشید طالبی نگاشته شده است که در قسمتی از آن اینطور نوشته است: «یازده سال مثل یعقوب زندگی کرده بودم و حالا یوسفم برگشته بود به کنعانش؛ ولی چرا کلبه را گلستان نکرده بود؟»
کد خبر: ۵۲۶۴۶۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۲۲

«وقتی پدرم از جواب‌های ردگم‌کنی من متقاعد نشد شروع کرد به قانع کردنم. ارتش برای تو نان و آب نمی‌شود!... با دوری از خانه و خانواده می‌خواهی چه کار کنی؟... پسرم بچسب به کار خودت!...» ادامه این خاطره از «منوچهر مهجور» یکی از فرماندهان دوران دفاع مقدس را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۲۶۴۴۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۲۱

خاطرات شهید «فرج اله اسدی جویی» به نقل از همرزمش؛
شهید فرج‌الله اسدی‌جویی از شهدای کارگر لرستان وقتی در جبهه بود، شب‎ها که رزمندگان دعای پرفیض کمیل و توسل برگزار می‎کردند با حضور در این مراسم، با گریه و شیون خود مراسم دعا را زینت می‌بخشید.
کد خبر: ۵۲۶۴۳۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۲۱

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
مرجان فرجی مادر شهید «غلامعلی رسولی» نقل می‌کند: «وقتی که سن و سالی نداشت به من می‌گفت: مامان جان وقتی من بزرگ شدم، شما را به روشنایی و خوشبختی می‌رسانم. این جمله را آن زمان درک نمی‌کردم. وقتی غلامعلی به شهادت رسید. فهمیدم با شهادتش مرا خوشبخت کرد.» در ادامه مصاحبه تصویری با مادر این شهید گرانقدر را در نوید شاهد می‌بینید.
کد خبر: ۵۲۶۴۱۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۲۲

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
کلثوم میرزایی مادر شهید «قربانعلی خالقی» می‌گوید: «وقتی به مرخصی می‌آمد به او می‌گفتم: من آرزو دارم تو را در لباس دامادی ببینم. او می‌گفت: تا جنگ تمام نشود ازدواج نمی‌کنم. چون می‌دانم به شهادت می‌رسم. او نمونه واقعی بسیجی خستگی‌ناپذیر بود.» در ادامه مصاحبه تصویری با مادر این شهید گرانقدر را در نوید شاهد می‌بینید.
کد خبر: ۵۲۶۴۱۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۲۱

هم‌رزم شهید «محمدعلی مشهد» نقل می‌کند: «وقتی در عملیات والفجر مقدماتی زخمی شد، نیروها امید خود را از دست دادند. فرمانده زیرکی بود. برای آن که روحیه نیروها حفظ شود به شوخی گفت: این ترکش یک مدال از طرف خداست!» نوید شاهد سمنان در سالروز شهادت، در چهار بخش خاطرات ی از این شهید گرانقدر را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند که توجه شما را به قسمت دوم این خاطرات جلب می‌کنیم.
کد خبر: ۵۲۶۴۰۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۲۱

هم‌رزم شهید «محمدعلی مشهد» نقل می‌کند: « محمدعلی روزی به من گفت: دعا کن اگه قراره کسی از این گردان شهید بشه من باشم! چون طاقت از دست دادن نیروها رو ندارم.» نوید شاهد سمنان در سالروز شهادت، در چهار بخش خاطرات ی از این شهید گرانقدر را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند که توجه شما را به قسمت نخست این خاطرات جلب می‌کنیم.
کد خبر: ۵۲۶۳۳۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۲۰

شهید «اسدالله کلهرزاده» از شهدای معلم استان کردستان است که در روز چهارم اردیبهشت ماه سال ۱۳۳۲ و به عنوان معلم بسیجی در جبهه حضور یافت و پس از سال‌ها خدمت، روز ۲۴ دی ماه سال ۱۳۶۶ در منطقه جبهه فاو به شهادت رسید.
کد خبر: ۵۲۶۳۳۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۲۰

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
صغری تاجیک مادر شهید «محمد قمی‌جنگلی» میگوید: «کسانی که محمد را می‌شناختند، به من می‌گفتند: خوشا به سعادت شما که چنین فرزندی را تربیت کرده‌ای که در راه رضای خدا جانش را معامله کرده است.» در ادامه مصاحبه تصویری با پدر و مادر این شهید گرانقدر را در نوید شاهد می‌بینید.
کد خبر: ۵۲۶۳۲۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۲۰

خاطرات شفاهی والدین شهدا | قسمت ۱۶
مادر شهید «غلامعلی صفری» نقل می‌کند: پسرم خیلی دلش می‌خواست به جبهه برود، ولی نگران من و خواهرانش بود. من به او گفتم نگران ما نباش و به ندای دلت گوش بده. در ادامه فیلم کامل این مصاحبه را می‌بیند.
کد خبر: ۵۲۶۳۲۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۲۰

«مادر هراسان به زنجان رفته و با کوچه‌ای ویران شده روبرو می‌شود و تابلویی را بر روی تیر برق نصب شده می‌بیند که بر روی آن نوشته است: هر کسی با اهالی این کوچه کار دارد، تاکستان بیاید ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید «شیرین زنگنه» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۲۶۳۱۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۲۰

خاطرات والدین شفاهی والدین شهدا | قسمت 14
پدر شهید «احمدرضا علوی فر» نقل می کند: «پسرم به امام و جمهوری اسلامی بسیار حساس بود و در وصیت نامه‌اش نوشته بود شما را به رفتن به مسجد و حجاب سفارش می‌کنم.»
کد خبر: ۵۲۶۳۰۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۲۰