قسمت سوم خاطرات شهید «حمیدرضا ملایی»
خواهر شهید «حمیدرضا ملایی» نقل میکند: «حمیدرضا به مادر گفت: تو رو دوست دارم، اما خدا رو بیشتر! دلم میخواد مثل مادر وهب باشی! وقتی سر پسرش رو آوردن، به طرف دشمن پرت کرد و گفت: سری رو که در راه خدا دادم، پس نمیگیرم!»