مادر شهید تعریف میکند: سربازها با دیدن این صحنه غلامعباس را دعوا کردند که چرا همچین کاری کرده است. شهید به سربازها گفت: «ناراحت نباشید پس از رفتن ما آن قدر این گلها بروید که دنیا گلستان شود...»
شهید «کریمداد ماهیگیر» در وصیتنامهاش مینویسد: «هرکس که به جبهه نرود و یا به سهم خود به این انقلاب خدمت نکند و خود را بی طرف قلمداد کند حکم خوارج زمان حضرت علی (ع) را دارد....»
برادر شهید تعریف میکند: «مرتب در مراسمهای عزاداری شرکت میکرد و از عاشقان اباعبدالله(ع) بود. پیرو خط رهبری بود و ساده زیستن را به بقیه چیزها ترجیح میداد...»
«تراب روزدار» جانباز جنگ تحمیلی میگوید: «سنگر نداشتیم و تو دره کنار رودخانه میخوابیدیم. میخواستم بروم بالای دیدهبانی نگهبانی بدم، بالای دیدهبانی بودم و داشتم آب میخوردم که یک خمپاره کنارم افتاد و باعث شد مجروح شوم. ما یادگار امام هستیم، چیز دیگهای نداریم...»
فرزند شهید تعریف میکند: «همیشه برایمان شیرینی و سوغاتی میآورد. راستش نمیدانم کدام یک از خاطراتم را بگویم، در دل من پر از خاطره است. خاطراتی که از پدری همچون او دارم. پدری که برای من مانند فرشته بود...»
مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان هرمزگان با حضور در منزل شهیدان «علی هاشمیپور»، «اسحاق مریدیزاده» و «علیاصغر جعفری لاری» با خانواده این شهیدان معظم دیدار و گفتوگو کرد.
«محمد حیدری نسب» جانباز 70 درصد جنگ تحمیلی میگوید: «از طریق بسیج وارد جبهه شدم. بار اول ما را به اهواز اعزام کردند و از آن جا به مریوان تقسیم شدیم. در آخرین عملیاتی که حضور داشتم یک خمپاره 60 در نزدیکی من افتاد که باعث شد از کمر به بالا مجروح شوم و ...»
همسر شهید تعریف میکند: وقتی به او اعتراض کردم که چطور من را با یک بچه میخواهد تنها بگذارد و برود گفت: «موقعیت، موقعیت جنگ است و اسلام در خطر میباشد ...»
اساتید، کارمندان و دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی استان هرمزگان با حضور در مسجد امام رضا(ع) پردیس پزشکی در سوگ شهادت رئیس جمهور ایران و همراهان ایشان در سانحه تلخ سقوط بالگرد، نشستند و یاد و خاطره و منش شهدای خدمت را گرامی داشتند.
پدر شهید تعریف میکند: "هر وقت میخواستم به بندرعباس بروم او هم همراهم میآمد، به شهید گفتم: «چرا همراهم به بندرعباس میای؟» او گفت: «میآیم تا در راه دین شهید شوم»..."