انقلاب و جبهه، دانشگاه است
آرام و باوقار
او آرام و باوقار بود و متانت و سخاوتش، محبتش را در دل اطرافیانش، اعم از مربیان و هم کلاسی ها قرار داده بود. به قدری صمیمی و مهربان و مؤدب بود که همه از او راضی بودند و او را دوست داشتند. به مسائل دین و مسائل شرعی اهمیت می داد و پایبند به نماز و حتی نماز شب و روزه بود. در مجالس مذهبی مرتب شرکت می کرد. دوره راهنمایی را در فردوس آغاز نمود. تحصیلاتش را تا سوم راهنمایی ادامه داد. سپس به شغل نقاشی اتومبیل پرداخت. علاوه بر کار در بیرون از خانه، اوقات فراغت خود را در امور کشاورزی و دامداری به خانوادهاش کمک میکرد.
دانشگاه انقلاب و جبهه
در پایان اولین سال دوره راهنمایی بود که نهضت اسلامی اوج گرفت و این شهید گرانقدر نیز همانند دیگر فعالان انقلابی، به سهم خود در پیشبرد اقدامات انقلاب اسلامی شرکت کرد. بسیار به امام (ره) و انقلاب علاقهمند بود و تنفر خود را از رژیم منحوس پهلوی آشکار میکرد.
شهید غلامحسین حمامی، به دلیل سن کم، اجازه ورود به جبهه و شرکت در میادین نبرد را نداشت، ولی با اصرار فراوان موفق به کسب رضایت والدین و مسئولین امر شد. حدود 2 سال از آغاز جنگ تحمیلی می گذشت که به کاروان اعزامیان به دوره های آموزش نظامی و میادین جنگی پیوست. آنگونه که دوستانش نقل کردهاند، وقتی شهید به مرخصی بعد از دوره آموزشی آمد به آن ها گفته بود که: "آموزش را به عنوان یک کلاس پیش دانشگاهی دیدم و چه بسا که تا به حال در خواب غفلت بوده ام و وقتی که وارد دانشگاه یعنی جبهه شوم چه خواهم دید و چه خواهم فهمید."
سرانجام با حضور در عملیات رمضان، روز هفتم مرداد ماه 1361 در منطقه عملیاتی شلمچه، با سمت آر.پی.جی.زن، به مقام رفیع شهادت نایل شد. کارنامه زندگی این شهید مخلص و خداجو، با خون پاکش رنگین شد و به خیل شهدا پیوست. پیکر مطهر ایشان، پس از 5 سال، در روستای زادگاهش به خاک سپرده شد. روحش شاد و یادش گرامی.
منبع : اداره اسناد و انتشارات اداره کل بنیاد شهید و امور ایثارگران خراسان جنوبی