وصیت نامه شهید حسن رضا آمنى فرد
نام :حسنرضا
نام خانوادگى :آمنىفرد
نام پدر :محمد
تاريختولد :03/03/1339
ش.ش :4
محلصدورشناسنامه :قائنات
تاريخ شهادت :05/01/61
نوع حادثه :حوادثمربوطبهجنگتحميلى
شرح حادثه :حوادث ناشى ازدرگيرى مستقيم بادشمن-توسطدشمندرجبهه
استان :بنيادشهيداستانخراسان جنوبی
شهر :ادارهبنيادشهيدقائن
بسم الله الرحمن الرحيم
با سلام حضور محترم مادر و خواهر مهربانم.
اللهم ارزقنا توفيق الشهادة فى سبيلك
بعد از عرض سلام، اميدوارم صحيح و سالم بوده باشيد و هيچگونه كدورتى نداشته باشيد. چنانچه جوياى احوال فرزندتان را كه به آرزوى ديرينش رسيد يعنى جبهه رفتن، بسيار خوب و به دعاگويى وجودتان مشغول هستم.
مادر، اى كاش در اينجا مىبوديد و من مىتوانستم از شما قدردانى كنم زيرا كه چقدر مشتاقانه جبهه رفتنم را پذيرفتيد و شما مادر و خواهر را به صبر و بردبارى وصيت مىكنم گرچه پايداريد و شما را به دعا كردن توصيه مىكنم، گرچه دعاگو بودهايد و هستيد. تنها چيزى كه از خاطرم نمىرود زحمات بىدريغ شماها است و مادر، در اينجا هست كه انسان مرد بار مىآيد و به خود و خدا متكى مىگردد زيرا ديگر تمام كارهايت را بايد خودت انجام دهى و نه مادرى و نه خواهرى كمكت مىكند.
الان كه نامه مىنويسم در آسايشگاه هستم و هر يك از بچهها مشغول كارى هستند و يادم مىآيد روزى كه خواستم بروم به من گفتيد شايد از كارت و اداره ناراحتى ديدهايد، بايد بگويم با تمام حرفهايى كه تا به حال از اداره و روستا و سازشكاريهايى كه برايتان گفتهام ديگر جاى سؤالى باقى نمىماند.
بارى مادر، مىدانم كه بسيارى از كارها را انجام ندادهام و بايد پهلويتان مىماندم ولى ديگر طاقت نداشتم زيرا از هر طرف كه نگاه مىكردم چارهاى جز جبهه آمدنم نمىيافتم البته آرزوى ديرينهام بوده است و در نهايت، شهادت. انشاء الله كه شما را ناراحت نكرده باشم با اين صحبتهايى كه هر چه بگويم كم گفتهام.......... ديگر عرضى ندارم، به اميد خدا به خدايتان مىسپارم.
خداحافظ
فرزندتان حسن رضا آمنى فرد
امضا11/11/60
منبع: اداره اسناد وانتشارات اداره کل بنیادشهید وامور ایثارگران خراسان جنوبی