خاطرات شفاهی والدین شهدا در هفته دفاع مقدس و بازگشایی مدارس
شهید «عیسی سیاهی» از شهدای دانش آموز جنگ تحمیلی است که عشق به دفاع از وطن باعث شد وی کلاس درس را رها کرده و به عنوان بسیجی راهی جبهه شود. مادر گرانقدر شهید میگوید: پسرم «عیسی» همیشه با صدای بلند در مدرسه قرآن تلاوت میکرد و مداحی میکرد. در ادامه مصاحبه انجام شده با مادر گرانقدر این دانش آموز شهید منتشر میشود.
کد خبر: ۵۷۶۲۴۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۰۱
مادر گرانقدر شهید دانش آموز «علی دوستان نژاد» میگوید: ساعت ۱۰ صبح بود که علی کتاب هایش را آورد خانه و گفت مادر مدرسه ما ۱۵ دانشآموز دارد که همگی با هم تصمیم گرفتیم جهت دفاع از خاک وطن در لباس بسیجی راهی جبهه شویم. از میان آنها تنها «علی» شهید شد. در ادامه فیلم این مصاحبه منتشر میشود.
کد خبر: ۵۷۶۲۳۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۰۱
تاریخ شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید «رضا معظمی گودرزی» می گوید: پسرم بیست و سه ماه در مرز ارومیه خدمت کرد. مرخصی آخر برای او نامزد کردیم و تمام بساط عروسیش را آماده کرده بودیم که مرخصی بعدی عروسی او را برگزار کنیم ولیکن پسرم رفت و برای امنیت مردم به شهادت رسید.
کد خبر: ۵۷۵۹۳۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۰۶
تاریخ شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید والامقام «ایرج عیدی نژاد» می گوید: شبی به کما رفتم و دیدم که به آن دنیا رفتم و مرا به بهشت بردند. به مامورین آنجا گفتم به خاطر پسرم بگذارید من برگردم. آنها قبول کردند و گفتند: برو ولی اینجا جایگاه توست.
کد خبر: ۵۷۵۹۳۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۰۵
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید والامقام «جواد جمشیدی» میگوید: پسرم خیلی بااخلاق و بامحبت بود. به همه دوستان و فامیل محبت میکرد و به آنها سر میزد. همیشه به من می گفت: مادر از من راضی باش و اگر من شهید شدم، خوشحال باش چون باعث افتخار شما هستم.
کد خبر: ۵۷۵۹۲۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۰۴
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید والامقام «اسفندیار نوروزی» در بیان خاطرات فرزندش می گوید: پسرم علاقه زیادی به جبهه داشت. تا قبل از سن سربازی به زور او را نگهداشتم که جبهه نرود ولی وقتی به سن سربازی رسید سریعا به جبهه رفت.
کد خبر: ۵۷۵۹۲۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۰۳
تاریخ شفاهی همسران شهدا
همسر شهید «عبداله نوریان» میگوید: همسایهای داشتیم که مستمند بود و منزلش آب لوله کشی نداشت، عبدالله از آب لوله خودمان یک انشعاب برایشان زده بود. الان همه همسایهها از اخلاق عبدالله تعریف می کنند. او میگفت این دنیا ارزشی ندارد باید مردم از ما راضی باشند.
کد خبر: ۵۷۵۹۱۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۲۷
تاریخ شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید «محمدابراهیم امیدی» می گوید: ابراهیم خیلی خوشرو بود با اینکه نامزد داشت اما مدام به جبهه میرفت، هر زمان از بیرون میآمد دست من و پدرش را میبوسید و میگفت: شما کار نکنید، تا من را دارید غم نداشته باشید.
کد خبر: ۵۷۵۹۱۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۰۱
تاریخ شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید «اسداله بیات» می گوید: اخلاق پسرم خیلی خوب بود. وقتی من دیر به خانه می آمدم خودش غذا درست میکرد. اسداله برای من مثل فرشتهها بود. وقتی شهید شد یک چادر مشکی روی پیکرش انداختیم و یک تکه یخ هم گذاشتیم روی جگرش، چون خودش وصیت کرده بود یخ بگذارید که اگر مادرم ناراحتی و گریه کرد من جگرم آتش نگیرد.
کد خبر: ۵۷۵۹۱۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۳۱
خاطرات شفاهی والدین شهدا
شهید والامقام «سید محمود اسدی» در روز شهادت حضرت زهرا به دنیا آمد و عصر شهادت حضرت زهرا (س) به شهادت رسید. مادر این شهید میگوید: وقتی مخالفت مرا دید گفت که من جبهه نمیروم و میمانم مثل بقیه در لباس روحانیت منبر میروم اما جواب حضرت زهرا (س) را خودت باید بدهی؛ مگر خون من از علی اکبر امام حسین (ع) رنگینتر است.
کد خبر: ۵۷۵۹۰۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۲۷
تاریخ شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید «صیدکریم شکری» می گوید: وقتی پسرم در دانشگاه تربیت معلم قبول شد، خیالم راحت بود که دیگر به جبهه نمیرود اما او همیشه برای جبهه رفتن مشتاق بود و بیاطلاع من به جبهه میرفت. وقتی خبر شهادتش را آوردند شوکه شدم و تا 7 سال بعد از شهادتش نتوانستم زندگی کنم و دست و دلم به هیچ کاری نمیرفت.
کد خبر: ۵۷۵۹۰۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۲۹
جانباز دفاع مقدس
«نظر امامی» جانباز ۷۰ درصد ایلامی میگوید: زمان جنگ دبیر آموزش و پرورش بودم همراه تعدادی از همکارانم و چند پاسدار هدایای مردمی را به کردستان بردیم، در حلبچه شیمیایی شدم اما در بمباران شهر ایلام چشم راستم از دست دادم و دیگر چشمم هم آسیب دید. در ادامه فیلم مصاحبه با این جانباز سرافراز دفاع مقدس تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۷۵۸۵۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۲۶
خاطرات شفاهی آزادگان،
«آسمان، آبیتر» مجموعه کلیپهای مصاحبه با والدین شهدا، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش میشود. این قسمت از «آسمان، آبیتر» با آزاده و جانباز سرافراز «اصغر حکیمی» به مصاحبه پرداخته است. نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت میکند.
کد خبر: ۵۷۵۷۴۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۲۵
فصل سوم «تاریخ شفاهی ایثارگران» در استودیوی شهدای رسانه اداره کل بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستانهای استان تهران با همکاری یک تیم تخصصی و رسانهای در حال ساخت است و بهزودی از شبکه سوم سیما پخش میشود. تصاویری از این برنامه را در نوید شاهد مشاهده میکنید.
کد خبر: ۵۷۵۷۰۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۲۵
خاطرات شفاهی جانبازان
«سیده نجیه آلسادات» جانباز 70 درصد جنگ تحمیلی میگوید: «به یاد دارم که روزهای اول جنگ بود. به ما گفته بودند که اگر صدای آژیر خطر را شنیدید در خانه نمانید و فرار کنید. پشت خانه نشسته بودیم که یک چیزی شبیه خمپاره وسط خانه افتاد و منفجر شد. خیال میکردم تو چشمم خاک رفته که یک دفعه بیهوش شدم...»
کد خبر: ۵۷۵۶۲۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۲۴
خاطرات شفاهی والدین شهدا
مادر شهید «حسن فرهادی افشار» میگوید: «چند روزی را مرخصی گرفته بود، رو به من کرد و گفت؛ مادر، ده روز دیگه خدمتم تمام میشود و بعد از آن با هم به کرمان میرویم. گفت بعد خدمت به جبهه نمیروم ولی رفت و شهید شد.»
کد خبر: ۵۷۵۵۲۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۲۱
خاطرات شفاهی والدین شهدا،
«آسمان، آبیتر» مجموعه کلیپهای مصاحبه با والدین شهدا، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش میشود. این قسمت از «آسمان، آبیتر» با مادر بزرگوار شهید «اصغر موفق» به مصاحبه پرداخته است. نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت میکند.
کد خبر: ۵۷۵۵۰۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۲۱
تاریخ شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید والامقام «حمیدرضا حافظی» در بیان خاطرات فرزندش می گوید: پسرم از هفت سالگی در کارهای خانه به من کمک میکرد. هر زمان یکی از فامیل یا همسایگان هم به کمک نیاز داشت حمیدرضا کمک حال همه بود.
کد خبر: ۵۷۵۴۶۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۲۷
تاریخ شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید «احمد نوری» میگوید: پسرم خیلی به نیازمندان کمک میکرد. اگر از محل کارش وسیلهای یا وامی به او میدادند، تمام آن را خرج مستمندان میکرد. هیچگاه چیزی را برای خودش نگه نمیداشت.
کد خبر: ۵۷۵۴۶۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۲۶
تاریخ شفاهی والدین شهدا؛
پدر شهید «منوچهر نوابی» میگوید: در جبهه گلوله که به پسرم اصابت میکند، سر او را از تن جدا میکند. پیکرش را بدون سر برای من آوردند و تنها نشانه او زیرپیراهن قرمز رنگی بود که به تن داشت و میگفت: میخواهم اگر بدنم خونی شد بواسطه رنگ قرمز زیرپیراهن شما متوجه خون نشوید.
کد خبر: ۵۷۵۴۵۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۲۴