شهید والامقام محمود شاهورانی
خواهرم! حجاب برای زن ارزشه، هر قدر با حجابتر باشین در جامعه، محبوبترین
کد خبر: ۴۲۰۲۵۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۰۷
شهیدحجت الاسلام و الملسمین حیدر (مهدی) عبدوس
لباسهايش را در آورد و وضو گرفت. بچّه را از من گرفت. او را به پشت روي دست چپش خواباند. لبانش را نزديك سر محمّدرضا برد. به سرش دست كشيد و سوره حمد را با لحن آرامي خواند. چند لحظهاي كه گذشت بچّه خوابيد.
کد خبر: ۴۲۰۱۲۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۰۵
با تولد و ولادتش برکت و نعمت را به خانه آورد ،توانستند به زیارت امام رضا (ع) رفتند و وضع زندگیشان بهتر شد.
کد خبر: ۴۲۰۱۲۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۰۶
نویسنده سید فهمیه میر سید
شهید حسین شعبانی ، شهید غلامرضا رسولی پور ، شهید محمد تقی خیمه ای ، شهید محمود بانی ، شهید نوروز علی فخریان
کد خبر: ۴۲۰۱۱۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۰۵
در سالروز شهادت منتشر می شود:
...حالتي داشت كه تنم لرزيد و بوي شهادت به مشامم رسيد و اين آخرين مرخصي و ديدارمان بود...
کد خبر: ۴۲۰۱۰۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۰۵
برگرفته از کتاب مهتاب خین
با رسیدن بچهها به تیغه اول، درگیری ما با دشمن شروع شد. برای پاکسازی سنگرها، عدهای به سمت چپ، گروهی به راست و بخش دیگر نیروها، به جلو شلیک میکردند. به اولین سنگر دشمن که رسیدیم، متوجه شدیم در اکثر سنگرهای اجتماعی خوابیدهاند و با شروع درگیری، وحشتزده از خواب پریده و سراسیمه به هر سمت شلیک میکنند. تیم پیشتاز ما به سرپرستی علیرضا ترکمان، موفق شد تیغه اول را تصرف کند.
کد خبر: ۴۲۰۰۹۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۲۷
برگرفته از کتاب مهتاب خین
در آن زمانهای که از هر طرف عرصه بر ما تنگ بود، شهید شدن 59 نفر از بچهها ضربه سنگینی محسوب میشد، طوری شد که خودم تا چندین روز بعد از عملیات، جرات نمیکردم به همدان برگردم، خجالت میکشیدم دوباره در شهر آفتابی بشوم.
کد خبر: ۴۲۰۰۸۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۲۰
برگرفته از کتاب مهتاب خین
اسم خمپارهانداز را که گفتند، گوشهایم تیز شد، ولی به روی خودم نیاوردم. دیدم هرجا میروم و توی هرسنگری دو دقیقه مینشینم، مدام بچهها گریزی میزنند به روزهای اول بعد از انقلاب که در پادگان آموزشی ابوذر همدان، مربی کار با خمپارهانداز بودم.
کد خبر: ۴۲۰۰۸۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۱۳
نویدشاهدیزد:شهید محمدرضا خراساني، يكم ارديبهشت 1347، در شهرستان رفسنجان به دنيا آمد. پدرش عباس، كشاورز بود و مادرش سكينه نام داشت. تا پايان دوره ابتدايي درس خواند. كشاورزي ميكرد. به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. بيست و دوم بهمن 1364، در جزيره ام الرصاص عراق به شهادت رسيد. پيكرش مدتها در منطقه برجا ماند و هشتم مرداد 1374، پس از تفحص در گلزار شهداي روستاي كريم آباد از توابع شهرستان مهريز به خاك سپرده شد.
کد خبر: ۴۲۰۰۸۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۰۷
در سالروز شهادت شهيد سيد علي طاهري
چهارم شهریور 1341، در روستای فتح المبین از توابع شهرستان کاشمر به دنیا آمد. پدرش سید محمد و مادرش سیده فاطمه نام داشت
کد خبر: ۴۲۰۰۶۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۰۴
در سالروز شهادت شهيد عزيزالله بقراطي
دهم مهر1313، در روستای امرغان سفلا از توابع شهرستان مشهد دیده به جهان گشود. پدرش علیاکبر و مادرش شهربانو نام داشت.
کد خبر: ۴۲۰۰۶۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۰۴
در سالروز شهادت شهيد عبدالله پيراني
بیستم اسفند 1338، در روستای حصار کوشک از توابع شهرستان نیشابور به دنیا آمد. پدرش غلامحسن، کشاورز بود
کد خبر: ۴۲۰۰۳۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۰۴
در سالروز شهادت شهيد رمضان درويش زاده
دوم آبان 1336، در شهرستان مشهد به دنیا آمد. پدرش عباس و مادرش فاطمه نام داشت
کد خبر: ۴۲۰۰۲۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۰۴
دستیار و مشاور عالی فرمانده معظم کل قوا گفت: کتاب خاطرات م که مربوط به حوادث کردستان تا آزادسازی خرمشهر است، به زودی منتشر میشود.
کد خبر: ۴۲۰۰۱۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۰۴
زندگی نامه و خاطرات شهید مهدی پرنده غیبی؛
زمانی که مهدی میخواست برای شناسایی به منطقه ی هورالعظیم برود، عراقی ها سنگر آنها را هدف قرار دادند. مهدی به شوخی گفت آنها مرا نشانه گرفتند، ولی من از آنها خواهش کردم که از مهمانان پذیرایی کنند.
کد خبر: ۴۱۹۹۸۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۰۳
نوید شاهد یزد:شهید سید رضا قریشی بغدادآبادی فرزند سید محمد در اول شهریور 1344 در مهریز متولد شد در آغوش خانواده مومن و مذهبی تربیت یافت تا اینکه در 24 مهر 1363 بر اثز اصابت ترکش به سر در پاسگاه زید به شهادت رسید و پیکر پاک آن در گلزار شهدای بغداد آباد علیا به خاك سپرده شد.
کد خبر: ۴۱۹۹۸۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۰۴
شهید سید ابراهیم سیادت
دخترمون رو از همین حالا با خودت به نماز جمعه ببر. سّید مصطفی رو هم با داداشم بفرست. از داداش خواستم که هر وقت به جلسه ی دعا یا نماز می ره اون رو با خود
کد خبر: ۴۱۹۹۶۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۰۴
خاطرات پرستاران و بانوان جانباز هشت سال دفاع مقدس در کرمانشاه(4 )؛
پیر مردی سراسیمه وارد بیمارستان شد، چیزی شبیه هیزم نیم سوخته ای را روی دستانش گرفته بود و فریاد می زد: آی مسلمانها! این دختر هجده ساله ی من است.چند دقیقه بعد جسد زن حامله ای را آوردند که سر بر بدن نداشت و امدادگران
می گفتند گوشه ی اتاق خانه اش پناه گرفته بوده است.ما اشک می ریختیم و کار می کردیم.
کد خبر: ۴۱۹۹۴۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۰۳
خاطرات پرستاران و بانوان جانباز هشت سال دفاع مقدس در کرمانشاه(3 )؛
کودک فقط به این دلیل به دنیا آمده بود که شهید شود.
کد خبر: ۴۱۹۹۳۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۰۳
خاطرات پرستاران و بانوان جانباز هشت سال دفاع مقدس در کرمانشاه(2 )؛
پیر زنی را به من سپردند تا به سرد خانه ببریم او را روی برانکارد گذاشتیم و به سردخانه رفتیم. پیرزن را در سرد خانه گذاشتیم احساس کردم خس خس نفس است دقت که کردم گمانم به یقین تبدیل شد. با کمی دقت متوجه شدیم همان پیرزنی که آورده بودیم زنده است و به سختی نفس می کشد.خوشبختانه او زنده ماند.
کد خبر: ۴۱۹۹۲۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۰۳