نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات
ایرج یعقوب نژاد برادر" شهید حامد یعقوب نژاد"روایت می کند:"در احسان به افراد ضعیف کوتاهی نمی کرد به طوری که قسمت عمده ی همان حقوق کمش را هم به افراد نیازمند کمک می کرد. بسیار به نماز اول وقت مقید بود."
کد خبر: ۴۷۷۳۰۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۱۷

برادر شهید عرب عامری نقل می کند: «به اتفاق پدرم برای دیدن برادرم به ارومیه رفته بودیم که هواپیماهای عراقی شهر را بمباران کردند. علی رضا، آن روز در آن حادثه جان سالم به در برد تا در منطقه سردشت به شهادت برسد.»
کد خبر: ۴۷۷۲۹۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۱۹

او در سن ۲۰ سالگی گاهی در نماز، آنقدر به درگاه خداوند متعال گریه و زاری می‌کرد که مو بر تن من سیخ می‌شد و با خود می‌گفتم:... ادامه این خاطره از برادر شهید «علی‌اصغر جمشیدی» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۷۷۲۸۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۱۷

برادر شهید "همت کاظم زاده" در بیان خاطره ای از شهید می گوید او دوست داشت من قاری یا مداح شوم. ادامه خاطره در نوید شاهد ایلام بخوانید.
کد خبر: ۴۷۷۲۷۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۱۹

آنقدر در کارهایش چست و چابک بود که مادر می‌گفت: مجید روی پنجه راه می‌رود... آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید «مجید نبیل» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۴۷۷۲۳۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۱۶

شهید «رضا دادبین» در کلام پدر شهید «احمد دانشی»؛
محمد دانشی پیرامون شهید «رضا دادبین» می گوید: آن روز كه جنازه ات را آوردند، گروه هاي هم سنت خود را بزرگتر از آنچه تصور مي كردند، دیدند. آنها با دیدن جنازه، همه ي درسهاي خود را خوانده تلقي كردند و فهمیدند كه فارغ التحصیلي در كلاس درس و كتاب و مدرسه نیست.
کد خبر: ۴۷۷۱۸۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۱۶

به مناسبت سالگرد شهادت حجت‌الاسلام «سیداحمدعلی نبوی‌چاشمی»؛ ویژه‌نامه این شهید والامقام برای علاقه‌مندان منتشر می‌شود.
کد خبر: ۴۷۷۱۵۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۱۵

سید ابوترابی‌فرد همه دو ماه رجب و شعبان را روزه می‌گرفت و می‌گفت: ماه رجب و شعبان مقدمه و زمینه‌سازی ماه رمضان و ... آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات سید آزادگان، شهید «حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدعلی‌اکبر ابوترابی» در دوران اسارت است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۴۷۷۱۴۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۱۵

خاطره ای از شهید "محمد اسلامی نسب":
همرزم شهید "محمد اسلامی نسب" در خاطره ای می گوید: ...غم سنگینی بر دل محمد نشسته بود، دوري از جبهه و هدف بزرگ زندگیش، مثل کوهی از درد بر سینه اش سنگینی می کرد. چند روز بیشتر از قطع امید پزشکان نگذشته بود که دوباره به بیمارستان برگشت...
کد خبر: ۴۷۷۰۷۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۱۳

شش ماه است که منتظر چنین لحظه‌ای هستم، حالا بگذارم و بروم؟ آن وقت جواب خون شهدا را چه بدهم؟... ادامه این خاطره از همرزم شهید «محمدرضا پیله‌فروش» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۷۷۰۲۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۱۲

شهید «محمد علی ایران نژاد» در کلام همسر:
انگار خورشید هم به تماشا نشسته است تا این همه مهربانی را یکجا ببیند، پدری که با عشق فرزندش را بوسه باران می کند.
کد خبر: ۴۷۷۰۲۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۱۱

کمی با شال ور رفتم که بازش کنم ولی اصلا اجازه این کار را نداد. با ۲، ۳ تا از بچه‌ها آمدیم به قصد اینکه شال را از گردنش باز کنیم و علت ماجرا را بفهمیم. اکبر که از ماجرا با خبر شد، جلو آمد و ... آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات همرزم شهید «اکبر آذربایجانی» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۴۷۶۹۷۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۱۱

آخرین عکسش را به من نشان داد و گفت: مادر این عکس را نگاه کن بعد از شهادتم این عکس را سر مزارم بگذارید. گفتم: پسرم... ادامه این خاطره از مادر شهید «احمد قلیچی» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۷۶۹۱۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۱۰

همرزم شهید "شیرعلی جامی" روایت می کند: « روزی که شیرعلی به شهادت رسید هرچقدر از او خواستم همراه من به خط مقدم نیاید فایده ای نداشت و برای آمدن مدام اصرار می کرد. او در حالی به شهادت رسید که تنها دو روز از رسمی شدنش در سپاه می گذشت.»
کد خبر: ۴۷۶۸۵۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۱۰

سید محمد در مراسم ازدواجش وقت اذان ظهر برای نماز جماعت ایستاد و بقیه مهمان‌ها هم پشت سرش مشغول خواندن نماز شدند در حالی که بعضی از میهمان‌ها تعجب می‌کردند و می‌گفتند... آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات مادر شهید«سیدمحمد میرکمالی» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۴۷۶۸۴۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۰۹

مادر شهید منصوریان نقل می کند:«شبی که پسرم را تشییع کرده بودیم او به خوابم آمد و از من خواست به آن دو خانمی که در تشییع جنازه اش گفته بودند تابوت چون جوان است حرکت نمی کند بگو؛ علی اصغر در جوانی دل از دنیا برید.»
کد خبر: ۴۷۶۸۰۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۰۹

شهيد «محمد علی حاجیلو» در خاطرات ی که در جبهه حضور داشته است، روایتی را از امدادهای غیبی که در حساس ترین شرایط برای آنها رخ می دهید روایت می کند.
کد خبر: ۴۷۶۷۹۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۰۸

پدر شهید لکزایی، نقل می کند: « حمزه آخرین بار که به مرخصی آمد یک عکس به خواهرش داد تا بعد از شهادت اش از آن برای اعلامیه اش استفاده کنند.»
کد خبر: ۴۷۶۷۹۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۰۹

خاطراتی از آزاده ی شهید «محمّد عربزاده»؛
از طریق رادیو مصاحبه هایی را می شنیدم که در آنها افرادی به اسم اسیر، به جمهوری اسلامی اهانت می کردند. با خود می گفتم اینها اگر ایرانی بودند، حاضر نبودند به میهن اسلامی خود توهین کنند، تا اینکه خودم اسیر شدم و چنین مسئله ای را دیدم و باور کردم.
کد خبر: ۴۷۶۷۳۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۰۶

قبل از رفتنش به جبهه می‌خواستیم برایش عقد کنیم، گفتم بمان و بعد از سوم شعبان برو. گفت: مادر سوم شعبان ... ادامه این خاطره از مادر شهید «علی تاج‌احمدی‌تبریزی» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۷۶۷۱۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۰۶