نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات
نوید شاهد - کتاب «بلوط و باروت» خاطرات منتخب سومین جشنواره خاطره نویسی دفاع مقدس استان ایلام است که محتوای کلی خاطرات با روزهای بمباران و جنگ تحمیلی ارتباط دارد. توسط «نبی اله تبار و فرهاد شاهمرادیان» نوشته شده است و نشر سوره‌های عشق آن را در سال ۱۳۹۳ منتشر کرده است.
کد خبر: ۵۰۴۶۸۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۰۸

نوید شاهد - «شهید مسعود پرویز در جبهه فردی جسور، شجاع و نترس بود، همیشه در خط مقدم مبارزه، حضور جدی داشت و هیچ‌گاه در ماموریت‌های رزمی کم نمی‌آورد ...» ادامه این خاطره را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۰۴۶۵۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۰۷

نوید شاهد - برادر شهید ترمیمی نقل می‌کند؛ «وقتی برادرم قصد رفتن به جبهه را داشت گریه‌های مادرم نیز نتوانست او را از تصمیم اش منصرف کند به همین دلیل تنها کاری که توانست برایش انجام دهد دعای خیر بود.»
کد خبر: ۵۰۴۶۴۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۱۱

خاطرات دکتر «کرامت یوسفی» از عملیات رمضان؛
نوید شاهد - با حالت خشم و غضب و به تندی به من گفت: 500 تا نیروی تحت امر من در خاکریزی های مثلثی گیر افتاده اند، آن وقت تو داری مرا به تهران اعزام می کنی؟! بلند شد و با آن پای پر از جراحت، لنگان، لنگان رفت به خطوط درگیری و به نیروهایش ملحق شد.
کد خبر: ۵۰۴۵۷۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۰۶

خاطرات جهادگران استان کرمان؛
نوید شاهد - با وجودي كـه ماه رمضان بود و بچه ها روزه مي گرفتند، اما سه، چهار روز از نظر آب و غذا در مضيقه بوديم. بچه ها با علف هاي روييده در جزيره افطار مي كردند تا انرژي شان تحليل نرود. بعد از گذشت چهار روز نجات پيدا كرديم و به مقر برگشتيم.
کد خبر: ۵۰۴۵۷۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۰۶

نوید شاهد - «عراقی‌ها از ما درخواست عکس کوچک امام خمینی (ره) که در جلوی سینه ما نصب بود و همچنین درخواست دستمال چفیه کردند که با تکیه سنگی داخل دستمال چپی گذاشتیم به طرف آن‌ها پرتاب کردیم و آن‌ها گرفتند ...» ادامه این خاطره را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۰۴۵۳۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۰۶

نوید شاهد - خواهر شهید "غلامرضا علاء الدین نقل می کند: « قبل از شهادت برادرم همسر شهید علاءالدین نزد من آمد و گفت: دیشب در خواب همسر شهیدم را دیده ام که با چهره ای خندان نزد من آمد و گفت: « امشب غلامرضا مهمان من است.» چند روز بعد از این ماجرا خبر شهادت برادرم را برایمان آوردند.
کد خبر: ۵۰۴۴۷۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۰۹

برگی از خاطرات دفاع مقدس؛
نوید شاهد - «یک شب درباره شخصیت‌های سیاسی شهرمان صحبت می‌کردیم، من از ویژگی‌های خوب یکی از مسئولان صحبت کردم که نصرالله پشت سر او کمی غیبت کرده بود و همین عاملی شد که ایشان آرام و قرار نداشت ...» ادامه این خاطره از نویسنده و رزمنده دفاع مقدس "کامبیز فتحی‌لوشانی" را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۰۴۴۷۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۰۵

خاطراتی از شهید مدافع حرم "منوچهر سعیدی"
نوید شاهد - منوچهر تمام ماه مبارک رمضان را به ضیافت نور می‌رفت؛ و در بهبود کار مردم می‌کوشید. ارتباطش با مردم عمل به فرمایشات گران بهای رسول اکرم (ص) بود.
کد خبر: ۵۰۴۴۵۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۰۵

نوید شاهد - «در سحری ماه مبارک رمضان، اسرا برای گرفتن غذا از آشپزخانه، ظرف غذا را به دست می‌گرفتند و از آسایشگاه بیرون می‌رفتند و طی مسیر از آسایشگاه تا آشپزخانه و بالعکس مدام سرهایشان به سمت آسمان بود، انگار که گم‌شده‌ای دارند و به دنبال آن هستند، تا بتوانند آسمان و ستاره‌های زیبای آن را ببینند. از آنجایی که آزادی اسرا در شب فقط ماه مبارک رمضان بود، همین برای آن‌ها لذت‌بخش و هیجان‌انگیز بود ...» آنچه می‌خوانید روایت جانباز ۵۵ درصد و آزاده "فرج‌الله فصیحی‌رامندی" از سختی‌های ماه رمضان در اسارت است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۰۴۴۵۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۰۵

نوید شاهد - شهید "علیرضا صوفی" قبل از اعزام به جبهه از همه خداحافظی نمود و گفت: این آخرین دیدار من با شما است. دیدار بعدی ما قیامت است. علیرضا آخرین خداحافظی اش را نمود و در حالی که هنوز جراحات ناشی از موج انفجار در بدنش مشهود بود به جبهه اعزام شد و بعد از رشادت های فراوان به دیار حق شتافت.
کد خبر: ۵۰۴۴۴۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۰۷

گفتگو با جانباز و آزاده 10 ساله روانسری؛
نوید شاهد - "محمد صالح مرادی" از اسرای «رمادیه 1» از خاطرات خود اینچنین میگوید: سردرد شدیدی داشتم. من را به بیمارستان الرشید بغداد بردند، آنجا اسیر ایرانی را دیدم که متوجه شدم او و چند نفر دیگر از مفقودین هستند. به سرعت نامشان را روی یقه ی پیراهنم نوشتم و در اردوگاه به دست صلیب سرخ رساندم.
کد خبر: ۵۰۴۴۰۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۰۵

نوید شاهد - پدر شهید " عباس جعفری" در خاطره ای از فرزندش اینطور می گوید:علاقه خاصی به اهل بیت داشت وبرای برپایی مراسم معصومین (ع) به میان مردم می رفت و برای برگزاری مراسم باشکوه اهل بیت (ع) کمک های نقدی و غیر نقدری را جمع آوری می کرد .
کد خبر: ۵۰۴۳۷۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۰۵

نوید شاهد - خواهر شهید صفاری نقل می کند: «مادرمان ارادت خاصی به سید اولاد پیغمبر داشت و همیشه به ما یادآور می‌شد که همیشه باید به آن‌ها احترام بگذاریم.» در ادامه متن کامل این خاطره جالب را می خوانید.
کد خبر: ۵۰۴۳۲۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۰۴

نوید شاهد - «در ماه مبارک رمضان سال ۱۳۶۱ با حضور حاج‌آقا ابوترابی برنامه سخنرانی در آسایشگاه برگزار کردیم. ایشان هر روز سخنرانی می‌کردند این سخنرانی‌ها تا شب نوزدهم این ماه مبارک ادامه داشت و بر اثر ازدحام افراد و بی‌احتیاطی بچه‌ها، عراقی‌ها به موضوع پی بردند ...» ادامه این خاطره از سید آزادگان، شهید "حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدعلی‌اکبر ابوترابی‌فرد" را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۰۴۳۲۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۰۴

برگرفته از کتاب نیستان؛
نوید شاهد - «شهادت بهترین نوع مُردن است که آن هم نصیب خاصان خدا می‌شود و من گنهکار را نیز این سعادت میسر نیست ...» این خاطره را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۰۴۲۵۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۰۲

نوید شاهد - «همیشه به فکر مردم محروم بود. یه روز رفتم دفتر انجمن صدام کرد گفت: «بیا این هم صندوق جمع‌آوری کمک‌های دانشجویی، با میکائیل باقری میبریش در ورودی دانشکده نصبش می‌کنی ...» ادامه این خاطره از سردار گمنام دانشجوی شهید "سید ناصر سیاه‌پوش" را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۰۴۱۵۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۰۱

نوید شاهد - «به یاد دارم از سن هشت سالگی روزه‌اش را به طور کامل می‌گرفت. او به قدری نسبت به ماه رمضان مقیّد و حساس بود که مسافرت‌ها و مأموریت‌هایش را به گونه‌ای تنظیم می‌کرد تا کوچکترین لطمه‌ای به روزه‌اش وارد نشود ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات سرلشکر خلبان شهید "عباس بابایی" است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۰۴۰۶۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۱/۳۱

نوید شاهد - «او هيچ موقع در جمعي كه مشغول غذا خوردن بودند، نمي خوابيد و هر موقع مي آمد و مي ديد بچه ها نشسته اند يا غذا مي خورند، كيسه خوابشان را بر مي داشتند و مي رفتند در بين علفها در گوشه اي مي خوابيدند و اينها همگي نشان دهنده اين است كه او سعي در تقويت اعتماد به نفس و خودسازي در وجودش داشت.» متنی که خواندید، خاطره ای از زبان همرزم  شهید «نادر علیزاده» بود که نوید شاهد آذربایجان غربی شما را برای خواندن آن دعوت میکند. 
کد خبر: ۵۰۳۹۵۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۱/۳۰

رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران:
نوید شاهد - معاون رییس جمهور و رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران با تأکید بر اهمیت بیان اتفاقات پیش از پیروزی انقلاب اسلامی گفت: خاطرات زندانیان سیاسی پیش از انقلاب حاوی نکات و مسائل بسیار مهمی است که باید به گوش جوانان و نسل‌های پس از انقلاب و افرادی که آن دوران را ندیده‌اند برسد.
کد خبر: ۵۰۳۹۵۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۱/۳۰