نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات
نویدشاهد - جانباز هفتاد درصد «سیدهادی حسینی» در قسمتی از خاطرات خود در دوران دفاع مقدس گفت: من و دو نفر دیگر از همسنگرانم برای پشتیبانی از همرزمان، فشار آتش‌بار را روی متجاوزین بیشتر کردیم تا نیروهای ما بهتر بتوانند پیشروی کنند، ناگهان گلوله خمپاره ای به سنگرمان اصابت کرد، ناگهان صدای مجید به گوشم رسید که گفت «سید، کمی صبر کن تا به کمکت بیایم.»
کد خبر: ۵۱۱۷۸۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۱۰

نوید شاهد - برادر شهید «علی صلاحی شامیر» روایت می‌کند: «مقید به نماز اول وقت بود و بسیار در نماز، دقت داشت و مصداق «ويقيمون الصلوة» بود می‌گفت؛ من که به جبهه می‌روم احترام مردم را نگه‌دارید خودتان را هیچ‌وقت بزرگ نشمارید همیشه به دنبال نماز اول وقت و قرآن باشید هیچ‌وقت دنبال کار خلاف نروید.»
کد خبر: ۵۱۱۷۴۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۱۰

برگی از خاطرات دفاع مقدس؛
نوید شاهد - «مادرم وقتی شنید می‌خواهم به جبهه بروم بی‌تعارف آب پاکی را روی دستم ریخت و گفت: تو باید ازدواج کنی. خیلی غصه خوردم، ولی خودم را نباختم ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات "محبوبه ربانی‌ها" از زنان امدادگر استان قزوین در دوران هشت سال دفاع مقدس است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۱۱۶۵۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۰۹

نویدشاهد- "پرواز بر موج های اروند" فصل پنجم بخشی از خاطرات امیر سرتیپ خلبان حمید بقایی فرمانده سابق نهاجا در کتاب "مردانی حوالی خورشید" به قلم ناصر پروانی است که در متن زیر یکی از خاطرات ایشان را می خوانید.
کد خبر: ۵۱۱۶۴۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۷/۰۹

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
نوید شاهد - اداره فرهنگی و تبلیغات کلیپی از تاریخ شفاهی پدر شهیداباصلت جعفری؛ حاج‌نعمت‌الله جعفری تهیه کرده‌است. این پدر شهید در روایت از پسرش می‌گوید: «او خوش اخلاق بود و به ما سفارش می کرد به خدا توکل کنیم.» و همچنین بیان می کند که من در بی تابی و دلتنگی پسرم گریه می کنم و هر روز برسر مزارش می روم.» چند سال پیش این پدر بزرگوار به فرزند شهیدش پیوست.
کد خبر: ۵۱۱۶۰۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۰۷

همسر شهید "قربان احمدی":
نوید شاهد - «روزی که می‌خواست آخرین وداع را با ما کند من از تنها دخترم معصومه خواستم که گریه کند تا مانع رفتن پدرش به جبهه شود ولی ایشان هدف بزرگتری را انتخاب کرده بود لذا اشک‌های دخترش نتوانست دلش را برای رسیدن به هدفش بلرزاند و عازم جبهه شد ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید "قربان احمدی" از زبان همسر این شهید بزرگوار است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۱۱۴۷۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۰۶

خاطرات شفاهی؛
نوید شاهد - به مناسبت سالگرد شهادت شهید "عباس ایوقی"، گزیده ای از مصاحبه با پدر و مادر شهید گرانقدر منتشر گردید. پدر شهید ایوقی درباره اخلاق فرزندش می گوید: «او بسیار مهربان و دلسوز بود. شب قبل از شهادتش خواب دیدم آبی زیاد از کنار خانه ام رد شد و تنها عباس را با خودش برد.»
کد خبر: ۵۱۱۴۴۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۰۵

برگی از خاطرات مادر شهید "قربان احمدی"؛
نوید شاهد - «برای دیدنش به تهران رفتم هنگامی که پسرم مرا دید سلام و احوالپرسی کرد ولی من به دلیل دلتنگی با دیدنش گریه کردم، پسرم گفت: مگر مادر چشمانت درد نمی‌کند اگر به چشمانت آسیبی برسد شما چه کاری از دست‌تان برمی‌آید. مادر مدیون من هستی اگر برایم گریه کنی ...» ادامه این خاطره از زبان مادر شهید "قربان احمدی" را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۱۱۴۱۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۰۵

خاطرات شفاهی والدین شهدا، قسمت اول
نوید شاهد - "آسمان، آبی تر" مجموعه کلیپ های مصاحبه با والدین شهدا و آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد می باشد. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران یزد با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش می شود. این قسمت از "آسمان، آبی تر" با مادر شهید محمدرضا دهقانی تفتی به مصاحبه پرداخته است. مادر شهید والامقام چنین می گوید: «فرزندم هیچگاه با صدای بلند با من صحبت نکرد و اکثر اوقات در حسینیه و مسجد بود.» نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت می کند.
کد خبر: ۵۱۱۴۰۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۰۵

نوید شاهد - مادر شهید "نادر حسنوند اصلی" نقل می‌کند: «پسرم از حضرت ابوالفضل العباس «ع» پیروی داشته و شجاعت و سیره او در بسیاری از کارهایش سرمشق دیگران بود.»
کد خبر: ۵۱۱۳۹۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۱۳

روایتی از جانباز و آزاده کرمانشاهی؛
نوید شاهد - "نصرت علی درویشی می گوید: «باور نداشتم همرزمم را نزده باشم اسلحه را چک کردم دیدم فشنگ در لوله پیچیده و اسلحه قفل کرده است. خدا را شکر کردم که بهترین عیدی اش را به من داده بود. اگر تیر شلیک می شد بدون شک او را کشته بودم.»
کد خبر: ۵۱۱۳۷۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۰۵

نوید شاهد - گروه تلویزیونی «از آسمان» که در حوزه جهاد و مقاومت فعالیت دارد این بار به زندگی و خاطرات شهید مدافع حرم «علی سلطانمرادی» پرداخته است. نوید شاهد آذربایجان شرقی علاقمندان را به تماشای بخش اول این مستند دعوت می کند.
کد خبر: ۵۱۱۳۴۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۱۱

گفتگوی تصویری با پدر شهید ابوالحسن پوردانش؛
نوید شاهد- شهید ابوالحسن پوردانش 26 دی 1340 در شهرستان کرمانشاه به دنیا آمد. پدرش ابراهیم و مادرش بتول نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته تجربي درس خواند و دیپلم گرفت. سرباز ارتش بود. 29 شهریور 1360 در سرپل ذهاب بر اثر اصابت سهوي گلوله به شهادت رسید. پیکر شهید در گلزار شهداي زادگاهش به خاک سپرده شده است.
کد خبر: ۵۱۱۳۴۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۰۴

نوید شاهد- "مرتضی زارع" یکی از رزمندگان دفاع مقدس می گوید: « باید به اجبار دنده عقب از کنار جیپ عراقی رد می شدیم. جیپ حدود ۱۰ متری از ما فاصله داشت. شهادتین را خواندیم. مهمات تمام کرده بودیم و امیدی به زنده ماندن خود نداشتیم. »
کد خبر: ۵۱۱۳۳۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۰۴

خاطره گویی برادر شهید گوهری؛
نويد شاهد - برادر شهيد «حجت اله گوهري» در ذكر بهترين خاطره با برادر شهیدش مي گويد: بهترين خاطره به يادماندني من، از پوتيني است كه من و برادرم نوبتي مي پوشيديم و بيرون مي رفتيم و با همان پوتين ها به جبهه رفت و آخرش هم با همان پوتين ها در معراج شهدا شناسايي شد.
کد خبر: ۵۱۱۳۲۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۰۴

در گلزار شهدای قزوین؛
نوید شاهد –حسن شکیب‌زاده نویسنده کتاب "الضاریان" طی بیان خاطره‌ای، چرایی تنها شهیدی که سنگ مزارش در گلزار شهدای شهر قزوین تعویض نشد را بازگو می‌کند که این خاطره خواندنی و شیرین را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۱۱۳۲۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۰۴

نوید شاهد - سید قربان از این حرف‌ها نمی‌زد. گفتم: «حنا رو می‌خوای چکار کنی؟» بچه‌ام سربازی‌اش را در منطقه جنگی بود. آمده بود مرخصی. حالا از من حنا می‌خواست. یک ذره دلم شور افتاد ... نوید شاهد سمنان به مناسبت عید غدیر خم شما را به مطالعه خاطرات ی از این شهید گرانقدر دعوت می‌کند.
کد خبر: ۵۱۱۳۲۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۰۴

روایتی خواندنی از جانباز و آزاده ی کرمانشاهی؛
نوید شاهد - "سید احمد حسینی" می گوید: «نگهبان ها با باتوم وارد آسایشگاه شدند، با کتک ما را به محوطه بردند، زمین از شدت سرما یخ زده بود تا صبح ما را نگه داشتند و همه ی ما از سرما به هم چسبیده بودیم.»
کد خبر: ۵۱۱۳۰۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۰۴

نوید شاهد - «اول بوی سیر را احساس کردم و بعد بدنم تاول زد. احساس کردم کشاله رانم دارد می‌سوزد. ماسک داشتیم، اما این اولین باری بود که عراق شیمیایی می‌زد. بلند شدم و به سمت بهداری حرکت کردم، اما چند بار نشستم، چون حالت تهوع داشتم ...» ادامه این خاطره را از رزمنده دفاع مقدس "ولی‌الله محمدی" در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۱۱۲۹۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۱۸

تاریخ شفاهی؛ گفتگو با برادر شهید «عبدالحمید نصیری»/ قسمت اول
نوید شاهد - شهید «عبدالحمید نصیری» از شهدای دفاع مقدس است که ششم شهریور ۱۳۶۲ در سردشت به شهادت رسید. کلیپ زیر گفتگو با «عبدالمجید نصیری» برادر گرامی این شهید گرانقدر است که خاطرات برادر شهیدش را روایت می‌کند. شما را به دیدن قسمت نخست این گفتگوی زیبا دعوت می‌کنیم.
کد خبر: ۵۱۱۲۵۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۰۴