نوید شاهد: در اردوگاه موصل پيرمرد بزرگواري بود كه بعد از نماز صبح مي نشست و دعا مي خواند. بعثي هاي پليد هم اگر كسي بعد از نماز صبح بيدار مي ماند و تعقيبات مي خواند،خيلي معترضش مي شدند. به هر حال،آمدند و معترض حاج حنيفه شدند. به او گفتند:"پيرمرد !اين چيه كه تو بعد از نماز صبح مي نشيني و وراجي مي كنيد.
کد خبر: ۳۸۹۷۵۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۲۶
نوید شاهد: در اردوگاه،دشمن،يكي از برادران آزداهْ ما را زير فشار قرار داد كه او به امام خميني توهين كند. آن دشمن كينه توز مي گفت:"بايد به رهبرت اهانت كني وگرنه رهايت نمي كنم. هر چه فشار آورد،ايشان مقاومت كرد.
کد خبر: ۳۸۹۷۴۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۲۶
نوید شاهد: در اسارت، اذان گفتن با صداي بلند ممنوع بود. ما در آنجا اذان مي گفتيم، اما به گونه اي كه دشمن نفهمد.
کد خبر: ۳۸۹۷۴۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۲۶
نوید شاهد: ايثارگريها آرامشي به جمع برادران ما در اسارت بخشيده بود. آنها به راحتي مشكلات اسارت را متحمل مي شدند. هر چه فشار اسارت بيشتر مي شد مقاومت آن ها هم افزايش پيدا مي كرد؛ لذا هر چه پيش مي رفتيم شاهد ظهور ضعف هاي كمتري بوديم.
کد خبر: ۳۸۹۷۴۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۲۶
نوید شاهد: در شرايطي كه بيداري در دل تاريك شب، برادارن ما را تهديد مي كرد، فرزند برومند شهيد عالي مقام، رهرو راه حسين(ع)،شهيد محمود امجديان، بدون اعتنا اكثر شبها، تا صبح بيدار مي ماند و در مقابل خستگي روز، خواهش ما اين بود كه همانند بقيه برادرانت شب را به استراحت بپردازد. ولي به حق خانهْ خدا و به حق صاحب اين ايام، آقا حسين بن علي (ع)، در هر لحظه اي از لحظات شب كه چشم را باز مي كردي، محمود را رو به قبله، سر به زانو، يا در حال سجده و در حال خواندن قرآن مي ديدي.
کد خبر: ۳۸۹۷۴۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۲۶
نوید شاهد: در اردوگاه موصل بوديم. معولاً گاه و بيگاه اردوگاه يا يك آسايشگاه را تنبيه مي كردند. مثلاً آْسايشگاهي كه صد و پنجاه اسير در آن زندگي مي كردند، دستشويي را بيست و چهار ساعت روي اين صد و پنجاه نفر مي بستند و تنها يك مرتبه باز مي كردند و در همين يكبار هم موقع رفت و برگشت،با كابل بچه ها را مي زدند و بدرقه مي كردند. در يكي از موارد كه همهْ اردوگاه را تنبيه كرده بودند، نوبت آسايشگاه مقابل ما بود كه به دستشويي بروند. نگهبانهاي عراقي با كابل كنار هم ايستاده بودند و حدود ده، دوازده نفر از بچه ها بايد از كنار آنها رد مي شدند.
کد خبر: ۳۸۹۷۴۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۲۶
نوید شاهد: يك جانبازي كه از ناحيهْ پا مجروح بود، زياد زجر مي كشيد. به گونه اي بود كه خطر تهديدش مي كرد كه پايش را قطع كنند. خيلي زجر مي كشيد. ايشان مي خواست آزاد شود. به هر صورتي كه بود خودش را رساند پشت پنجرهْ ما. گريه مي كرد:"حاجي! فلاني(اسمش را فررموش كرده ام) اين قدر به من محبت كرده كه اگر مادر بود خسته مي شد، ولي اين خسته نشد و محال بود برادر تني اينقدر به من خدمت كند.
کد خبر: ۳۸۹۷۴۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۲۶
نوید شاهد: من يادم هست كه يك نفر حتي مقيد بود كه در شب سرفه هم نكنند و اگر سرفه اش مي گرفت دستش را جوري مي گرفت جلوي دهانش كه با صداي سرفهْ او مبادا كسي بيدار شود. تا اين اندازه برادران ما نسبت به هم احساس خيرخواهي داشتند.
کد خبر: ۳۸۹۷۴۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۲۶
نوید شاهد: هر چه اسارت طولاني تر مي شد به جاي اينكه ناهنجاريها بيشتر شود و صبر و تحمل كمتر شود و اسارت و نگرانيهاي روحي بيشتري به بار بياورد ،انسان مي ديد كه درست، عكس اين مسأله پيش مي آمد. همان طور كه صليب گفته بود:"ما تعجب مي كنيم هر چه اسارت طولاني تر مي شود آرامش شما بيشتر و نگرانيهاي شما در اسارت كمتر مي شود.
کد خبر: ۳۸۹۷۴۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۲۶
نوید شاهد: عصر بود كه صداري سوت آمار زده شد. دستهْپنجاه نفري ما به صف ايستاده بودند. چند افسر عراقي از روي ليست نام بچه را مي خواندند و بعد از شناسايي مختصر:"سب الامام"!! فقط همين يك جمله را مي خواستند:" به امام توهين كنيد تا از شكنجه در امان بمانيد."
کد خبر: ۳۸۹۷۴۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۲۶
نوید شاهد: يكي از كساني كه به اسارات داشمن درآمده بود فردي بود لاابالي و بي بندوبار كه شايد در تمام طول عمرش اهل نماز خواندن هم نبود و از اخراجيهاي ارتش در زمان طاغوت بود؛ يعني در زمان طاغوت، او را به خاطر ضعف هاي اخلاقي كه داشت اخراج كرده بودند. بعد از پيروزي انقلاب هم اهل اينكه به ارتش بازگردد نبود.
کد خبر: ۳۸۹۷۳۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۲۶
عراقی ها بعد از اسارت ما در یک بیابان گرم و خشک جمع کردند،هنگام اذان بود و ما از آن ترس داشتیم که عراقی ها مانع از برپایی نمازمان شوند؛با ترس تیمم کردیم و مشغول اقامه نماز شدیم اما عراقی ها به اذن خداوند قادر، مانع نماز خواندن ما نشدند و این گونه بود که ما در سخت ترین شرایط هم نمازمان را ترک نکردیم .
کد خبر: ۳۸۹۷۳۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۲۶
آزادگان ، با ایمان راسخ خود در برابر همه فشارهای جسمی و روحی دشمنان ایستادند و روابط اجتماعی جامعه کوچک اردوگاهی خود را بر پایه اخلاق حسنه بنا نهادند و از شکنجه های مزدوران بعث هراسی به خود راه ندادند...
کد خبر: ۳۸۹۷۳۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۲۶
وقتي او را ديدم ، سالها پير شده بود ، آثار شکنجه در ظاهر و رفتار او مشهود بود
کد خبر: ۳۸۹۷۳۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۲۶
به نگهبان گفتيم اين جا موش داره ما را اذيت مي کنه باعث بيماري مي شه کفش هايمان را خورده ولي اون گفت...
کد خبر: ۳۸۹۷۳۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۲۶
گفتگوی مشروح نویدشاهد هرمزگان در سالروز ورود آزادگان به میهن:
کمتر از یک ماه از حضورش در جبهه نگذشته بود که در عملیات تک دشمن بعثی عراق به اسارت آنها در می آید و 27 ماه از دوران جوانی و عمرش را در اسارت دشمن با خاطرات تلخ و شیرین و سختی های اسارت سپری میکند
کد خبر: ۳۸۹۷۲۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۲۶
به مناسبت سالروز ورود آزادگان
لحظه لحظه های اسارت در بند رژیم بعث با عبور از تونل سهمگین، زدن های بی شرمانه، تا کتف زیر خاک زدن در زیرآفتاب و... همه رسم مهمان نوازی عراقی های از اسرای ایرانی همچون سید ربیع سیادت پور بود.
کد خبر: ۳۸۹۷۲۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۲۶
از يک درب کوچک ما را وارد يک سالن کردند در اين سالن اتاق هاي کوچک 4 نفري بود و هر 6 نفرمان را در يک اتاق جاي دادند چون جاي هر 6 نفر نبود به نوبت 3 نفري ايستاديم و 3 نفري می خوابيديم...
کد خبر: ۳۸۹۷۲۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۲۶
سلیمانی با اشاره به اینکه از دیگر افتخارات آزادگان ما ولایتمداری و پیوند قلبی آنان با ولایت و رهبری است،
کد خبر: ۳۸۹۷۲۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۲۶
کد خبر: ۳۸۹۷۱۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۲۶