زندگی نامه شهید حسین بوری
شهید حسین بوری روز پانزدهم اردیبهشت ماه سال 1347 در روستای ماسن القورات از توابع شهرستان بیرجند درخانواده ای مذهبی ومتدین دیده به جهان گشود. او روستازاده ای بود که ازهمان اوان کودکی با دسترنج کشاورزی و سختیهای آن پرورش یافت وطعم مشکلات و مسائل را به عینه چشید.
تحصیلات ابتدایی خود را در روستای زادگاهش به اتمام رسانید و برای ادامه تحصیل عازم بیرجند شد. اوضمن تحصیل، سرپرستی برادر کوچکترش را نیز برعهده داشت. سکونت ایشان در شهر و در خانه ای محقر که به طور استیجاری در آن ساکن شدند، قرار داشت. درایام تعطیل و فراغت، برای تأمین مایحتاج زندگی و اجاره بهای خانه، مشغول به شغل کارگری شده و بدین طریق روزها راسپری می نمود. اوحاضر نبود حتی یک ریال از دسترنج پدر زحمتکش خویش را در امورات شخصی خودش هزینه کرده و صرف نماید.انسانی آزاده، سلیم النفس و زحمتکش بود که در نهایت سلامت نفس تحصیلات متوسطه را به پایان رسانده و برای ادامه تحصیل در دانشگاه فردوسی، عازم مشهد گردید.
شهید حسین بوری، محرومیت را با تمام وجود حس کرده بود و رنجهای طبقه محروم را کاملاً درک می کرد. در دوران پس از انقلاب، سعی داشت با همه توان، رنگ محرومیت را از چهره جامعه خود بزداید و درسایه انقلاب اسلامی، جامعه ای مرفه و بدون طبقه داشته باشد. در همین راستا، هنگامی که مشاهده کرد مملکت وی مورد تهاجم بیگانگان قرار گرفته، تحصیلات دانشگاهی را رها کرد و در دانشگاهی دیگر به نبرد با دشمن زبون روی آورد. او با عشق وآگاهانه به صف کارزار با دشمن بعثی پیوست.
پس از مدت ها مبارزه در منطقه شلمچه مجروح شده و به بیمارستان صحرایی منتقل گردید. ازآنجا نیز به بیمارستان گلستان اهواز انتقال یافت. پزشکان برای جلوگیری از پیشرفت عفونت وازبین رفتن بافت بدن، پای چپش را قطع کردند، ولی به دلیل شدت جراحات، سرانجام در تاریخ 4/3/1367 شهد شیرین شهادت را به کام خویش گوارا نموده و به سمت معبود، ره عروج آغاز کرد. پیکر پاکش به علت عدم شناسائی در سردخانه نگهداری و پس از14 ماه شناسائی و به خانواده تحویل و تشییع شد. روحش شاد و یادش گرامی.
قسمتی از وصیت نامه شهید :
من راه مولایم حسین بن علی را درپیش گرفته واگرشهادت نصیبم شد مرا حلال کنید و تا زمانی که اسلام پیروز نشده به خانه برنخواهم گشت.
منبع : اداره اسناد و انتشارات اداره کل بنیاد شهید و امور ایثارگران خراسان جنوبی