زندگینامه شهید غلامرضا اشرفی

روستای شیرخند از توابع شهرستان قاین ، در تاریخ 5/8/1314 شاهد تولد کودکی بود که بعدها در دوران دفاع مقدس حماسه ها می آفریند و خاطراتی از خود به جای می گذارد . شهید غلامرضا اشرفی از همان اوان کودکی والدینش را از دست می دهد و زندگی مشقت بار و سختی را تا دوران جوانی سپری می کند . علیرغم اینکه موقعیت تحصیل برایش فراهم نمی شود و فقط سواد قرآن خواندن داشت ولی دارای بصیرت و بینش بالائی بود بطوریکه به نقل از یکی از دوستانش که می گفت : شبی به مسجد رفتم و در سیاهی شب صدای نفس نفس کسی را شنیدم . از او پرسیدم : کیستی ؟ جواب داد : هیس ! قالی برای مسجد آورده ام تا پهن کنم . از آن پس از من خواست تا در این مورد با کسی سخن نگویم . همسر شهید نیز نقل می کند که هنگام کار و حتی عبور کردن از کوچه ها اشعاری در رابطه با امام می دید می گفت : قدر این رهبر را بدانید . همواره توکل برخدا می کرد. خوش اخلاق ، متدین ، شوخ طبع ، مهربان ، مبارز برعلیه خان و خانهای زمان طاغوت ، صرفه جو در مصرف آب و ........ بود . برای موفقیت در زندگی از هیچ کوشش وتلاشی مضایقه نمی کرد و همواره در طول زندگی از تجملات و ظواهر دنیوی بدور بود . در وصیتش گفته بود که : در شهادت من اشک نریزید زیرا دشمنان اسلام خوشحال خواهند شد . از خانه زیاد بیرون نروید اگر کاری ندارید . در خانه بنشینید و قرآن بخوانید . چنان راه بروید که زمین زیر پای شما نلرزد . فرزندم ! درس بخوانید و نماز را در اول وقت برپا دارید تا در فردای قیامت مسجد از دست شما شکایت نکند . عزیزانم ! روز سه قسمت است : یک قسمت عبادت ، یک قسمت کار و قسمت دیگر را به استراحت بپردازید . با دختر عمویش ازدواج کرد که حاصل ازدواجشان یک دختراست . به نماز اول وقت به قدری اهمیت می داد که اگر نان در دستش می بود ، در سفره قرار داده و به نماز می ایستاد . الگویش در زندگی ، ائمه اطهار (ع) بودند . با قرآن و ادعیه انس و الفتی داشت . زکات مالش را دقیق می پرداخت و ارادت زیادی به امام (ره ) داشت . موقع برگشت رزمندگان از جبهه به استقبالشان می شتافت و بسیار علاقه داشت که در جبهه ها خدمت نماید . عصبانی نمی شد ولی اگر گاهی اتفاق می افتاد که عصبانی شود ، تکیه کلامش « هیهات منا الذله » بود . در سن 50 سالگی به جبهه رفت و همگان را نیز توصیه به حضور در جبهه می کرد . حدود 5 الی 6 سال در جبهه حضور داشت و کمتر به مرخصی می آمد و در چند نوبت نیز مجروح و شیمیائی شد و حتی تا مرز نابینائی پیش رفت ولی خدا خواست که شفا پیدا کند . در عملیاتهای بدر، رمضان ، بیت المقدس ، کربلای4 و5 ، عملیات فاو و ........ حضور داشت . بیشتر حضورش در جبهه ، در مناطق مرزی جنوب بود و کمتر به مناطق غرب اعزام می شد . او که عاشق دلسوخته ائمه اطهار(ع) وامام (ره ) بود سرانجام در تاریخ 4/11/1365 حین عملیات کربلای5 در شلمچه به دیدار معبود شتافت و با خونش سند دیدار معشوق را امضاء نمود . روحش شاد و راهش پر رهرو .
منبع : اداره اسناد وانتشارات اداره کل بنیاد شهید و امور ایثارگران خراسان جنوبی