شهید جان میرزا آهنی
شهید جان میرزا آهنی در مورخ 4/3/1344 در روستای سلطانی از توابع شهرستان نهبندان دیده به جهان گشود و در تاریخ 22/12/1363 در عملیات بدر به فیض شهادت نائل شد .

چه خوش است كه من بميرم به ره ولاى مهدى(عج)

                                                 جان من بها ندارد كه كنم فداى مهدى(عج)

حال كه رهسپارم تا نبردى دليرانه با كفر بعث را آغاز كنيم و با يارى گرفتن از خدا و مهدى موعود بر قلب كفار بتازيم . چند سخنى به شما وصيت مى كنم : .................... به شما توصيه مى كنم كه وحدت خود را هر چه بيشتر حفظ نمائيد ، زيرا كه هر جا وحدت در راه اسلام هست به دنباله آن پيروزى مى باشد . در نماز جمعه ها شركت نماييد كه براستى نماز جمعه سنگر انقلاب است . تابع ولايت فقيه باشد و هميشه از ايشان كمك بخواهيد كه خدا از شما راضى بماند . هوشيار باشيد كه دشمنان در شما رخنه پيدا نكنند ، زيرا كه تفرقه جامعه را به فنا مى سپارد . حمايت كننده خون شهدا باشيد ، زيرا كه همين خون ها هستند كه اين انقلاب را محكم نگهدارند ....................... و اى كسانيكه در فكر نابودى اين انقلاب هستيد ، بدانيد كه اين انقلاب پشتيبانش خدا هست . (فرازی از وصیت نامه شهید)

شهید جان میرزا آهنی ، یکی دیگر از اسطوره های مقاومت و دلیر مرد میدان نبرد ، در تاریخ 4/3/1344 در روستای سلطانی که از توابع شهرستان نهبندان می باشد ، دیده به جهان گشود . تا کلاس چهارم دبستان در روستای زادگاهش تحصیل کرد وعلاقه زیادی به تحصیل داشت ، تا اینکه پدرش از دنیا رفت وبار زندگی ومشکلات آن موجب شد که ترک تحصیل نموده واز طرفی چون مسیر روستا تا شهر نیز طولانی بوده وامکان تردد ومشکلات ایاب وذهاب در پیش رو بود لذا به دامداری روی آورد و برای امرار معاش خانواده ، مشغول به کار شد . از 8 سالگی علاقه زیادی به شرکت در مجالس دینی ومذهبی داشت ودر مکتب خانه قرآن روستا به یادگیری قرآن مبادرت نمود . در فعالیتهای محدود سیاسی واجتماعی وفرهنگی روستا به طور فعال شرکت می کرد و به امام وانقلاب عشق می ورزید . همین امر باعث شد که تاب ماندن در روستا از اوگرفته شود و در حین چرای گوسفندان با خدا راز ونیاز نماید و آرزوی پیوستن به لقاء الله را در سر بپروراند ، تا جائیکه به بیرجند آمد ودر بسیج ثبت نام و راهی کردستان شد . در یکی از درگیری ها با کومله ، تیری به پیراهنش اصابت کرده و به او آسیبی نمی رساند . پس از سه ماه نبرد با کومله ودمکرات ، به خانه برگشته و با توجه به فرارسیدن دوران سربازیش ، در سپاه پاسداران به عنوان پاسدار وظیفه مشغول و به جبهه جنوب اعزام می شود . به قول مادرش که می گفت : وقتی از جبهه می آمد تاب ماندن نداشت و دیر می شد که به جبهه برگردد . لذا به مدت 10 ماه در جبهه جنوب خدمت کرد و سرانجام به تاریخ 22/12/1363 درحین عملیات بدر در جزیره مجنون ، زمانیکه از فرات وضو ساخته و شهادت را از خدای خویش طلب می نمود ، بر اثر اصابت ترکش به فیض شهادت نائل گردید . روحش شاد وراهش پر رهرو .

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده