نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

شخصیتها
شخصيت ها / شهدا / جواد جعفرپورمرزونی / متن / خاطره / شهید جواد جعفرپور مرزونی

 خاطره از زبان پدر شهید«جواد جعفرپور مرزونی»

هر وقت از جبهه می آمد خاطرات آنجا را تعریف می کرد. آلبومی داشت که در آن عکس شهدا را می گذاشت. روزی دیدم با برادر کوچکش در اتاق نشسته و با هم صحبت می کنند و آلبوم را ورق می زند و به برادرش می گوید: روزی عکس من هم در این آلبوم قرار می گیرد که من یکدفعه وارد می شوم . او آلبوم را فوری می بندد. من کمی ناراحت شدم اما نشنیده حساب کردم و چیزی نگفتم. این خاطره ای است که هیچ وقت از ذهنم بیرون نمی رود که او روزی چنین اقراری کرد.