خاطرات شهدا - صفحه 4

navideshahed.com

برچسب ها - خاطرات شهدا
شهيد «هاشم علی قدم خير» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «صبح ساعت 4 بلند شديم و نماز خوانديم و از پايگاه تا رود کارون دويديم و نرمش کرديم و بعد صبحانه خورديم بعد از صبحانه لباس گرفتيم و بعد رفتيم تاکتيک و ساعت 12 آمديم و...»متن کامل قسمت دوم خاطرات این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۸۵۳۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۰۲

شهيد «هاشم علی قدم خير» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «صبح ساعت 4 بلند شديم و نماز خوانديم و از پايگاه تا رود کارون دويديم و نرمش کرديم و بعد صبحانه خورديم بعد از صبحانه لباس گرفتيم و بعد رفتيم تاکتيک و ساعت 12 آمديم و...»متن کامل قسمت دوم خاطرات این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۸۵۳۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۰۲

شهيد «هاشم علی قدم خير» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «صبح ساعت 4 بلند شديم و نماز خوانديم و از پايگاه تا رود کارون دويديم و نرمش کرديم و بعد صبحانه خورديم بعد از صبحانه لباس گرفتيم و بعد رفتيم تاکتيک و ساعت 12 آمديم و...»متن کامل قسمت دوم خاطرات این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۸۵۳۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۲۰

شهيد «هاشم علی قدم خير» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «صبح ساعت 4 بلند شديم و نماز خوانديم و از پايگاه تا رود کارون دويديم و نرمش کرديم و بعد صبحانه خورديم بعد از صبحانه لباس گرفتيم و بعد رفتيم تاکتيک و ساعت 12 آمديم و...»متن کامل قسمت دوم خاطرات این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۸۵۳۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۰۲

شهيد «هاشم علی قدم خير» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «صبح ساعت 4 بلند شديم و نماز خوانديم و از پايگاه تا رود کارون دويديم و نرمش کرديم و بعد صبحانه خورديم بعد از صبحانه لباس گرفتيم و بعد رفتيم تاکتيک و ساعت 12 آمديم و...»متن کامل قسمت دوم خاطرات این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۸۵۳۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۰۲

شهيد «هاشم علی قدم خير» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «صبح ساعت 4 بلند شديم و نماز خوانديم و از پايگاه تا رود کارون دويديم و نرمش کرديم و بعد صبحانه خورديم بعد از صبحانه لباس گرفتيم و بعد رفتيم تاکتيک و ساعت 12 آمديم و...»متن کامل قسمت دوم خاطرات این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۸۵۳۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۰۲

شهيد «هاشم علی قدم خير» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «صبح ساعت 4 بلند شديم و نماز خوانديم و از پايگاه تا رود کارون دويديم و نرمش کرديم و بعد صبحانه خورديم بعد از صبحانه لباس گرفتيم و بعد رفتيم تاکتيک و ساعت 12 آمديم و...»متن کامل قسمت دوم خاطرات این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۸۵۳۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۰۲

خاطره خودنوشت شهيد هاشم‌علی قدم خير قسمت «3»
شهيد «هاشم‌علی قدم خير» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «ما به ستون يک به خط مقدم رفتيم و به هر 7 نفر ما يک سنگر دادند که بعد از آن به تعمير سنگرهای خود پرداختيم در آن جا گلوله‌ها کنار سنگرهای ما می‌خورد و هيچ آسيبی به ما نمی‌رسيد. اين ها همه عنایت امام زمان هست. در اين جا گلوله مانند باران می‌آيد...»متن کامل قسمت سوم خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۸۵۳۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۰۳

خاطره خودنوشت شهيد هاشم‌علی قدم خير قسمت «3»
شهيد «هاشم‌علی قدم خير» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «ما به ستون يک به خط مقدم رفتيم و به هر 7 نفر ما يک سنگر دادند که بعد از آن به تعمير سنگرهای خود پرداختيم در آن جا گلوله‌ها کنار سنگرهای ما می‌خورد و هيچ آسيبی به ما نمی‌رسيد. اين ها همه عنایت امام زمان هست. در اين جا گلوله مانند باران می‌آيد...»متن کامل قسمت سوم خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۸۵۳۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۰۱

خاطره خودنوشت شهيد هاشم‌علی قدم خير قسمت «3»
شهيد «هاشم‌علی قدم خير» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «ما به ستون يک به خط مقدم رفتيم و به هر 7 نفر ما يک سنگر دادند که بعد از آن به تعمير سنگرهای خود پرداختيم در آن جا گلوله‌ها کنار سنگرهای ما می‌خورد و هيچ آسيبی به ما نمی‌رسيد. اين ها همه عنایت امام زمان هست. در اين جا گلوله مانند باران می‌آيد...» متن کامل قسمت سوم خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۸۵۳۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۰۳

خاطره خودنوشت شهيد هاشم‌علی قدم خير قسمت «3»
شهيد «هاشم‌علی قدم خير» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «ما به ستون يک به خط مقدم رفتيم و به هر 7 نفر ما يک سنگر دادند که بعد از آن به تعمير سنگرهای خود پرداختيم در آن جا گلوله‌ها کنار سنگرهای ما می‌خورد و هيچ آسيبی به ما نمی‌رسيد. اين ها همه عنایت امام زمان هست. در اين جا گلوله مانند باران می‌آيد...» متن کامل قسمت سوم خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۸۵۳۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۰۳

شهيد «هاشم علی قدم خير» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «با درود به رهبر عاليقدر اسلام امام خمينی در اين جا خاطره جبهه رفتن را برای شما ذکر می‌کنم: عصر روز 29 مهرماه 1360 از رودبال به فيروزآباد آمديم...» متن کامل قسمت اول خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۸۵۳۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۰۱

شهيد «هاشم علی قدم خير» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد:«در آن جا بيشه‌های زيادی به چشم می‌خورد، در بين راه که می‌آمديم بچه‌های شهر با شوق نگاه به ما می‌کردند و شعار درود بر رزمندگان اسلام را می‌دادند...»متن کامل قسمت اول خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۸۵۳۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۲۰

شهيد «هاشم علی قدم خير» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد:«در آن جا بيشه‌های زيادی به چشم می‌خورد، در بين راه که می‌آمديم بچه‌های شهر با شوق نگاه به ما می‌کردند و شعار درود بر رزمندگان اسلام را می‌دادند...»متن کامل قسمت اول خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۸۵۳۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۰۱

شهيد «هاشم علی قدم خير» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «با درود به رهبر عاليقدر اسلام امام خمينی در اين جا خاطره جبهه رفتن را برای شما ذکر می‌کنم: عصر روز 29 مهرماه 1360 از رودبال به فيروزآباد آمديم...» متن کامل قسمت اول خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۸۵۳۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۰۱

شهيد «هاشم علی قدم خير» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «با درود به رهبر عاليقدر اسلام امام خمينی در اين جا خاطره جبهه رفتن را برای شما ذکر می‌کنم: عصر روز 29 مهرماه 1360 از رودبال به فيروزآباد آمديم...» متن کامل قسمت اول خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۸۵۳۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۰۱

«من وقت نماز اذان گفتم هم‌زمان با اذان عراقی‌ها شروع به بمباران منطقه کردند. بعد از بمباران از سنگرهایمان خارج شدیم، سر و صورت‌هایمان کاملاً خاک‌آلود بود ...» ادامه این خاطره را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۸۸۳۵۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۲۶

«وقتی خبر شهادت عمو مصطفی به پدربزرگم اطلاع داده شد، ایشان با ایمان استوار در یک کلام گفتند: انالله و انا الیه راجعون. آنقدر پدربزرگم با صلابت و بدون هیچ لرزشی در کلام این سخن را بیان کرد که هیچ‌کس نتوانست حرفی بزند و همه در سکوت فرو رفتند ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید «مصطفی حق‌شناس» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۸۸۳۳۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۲۵

همزمان با ماه رمضان منتشر شد
پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد قزوین، ویژه‌نامه الکترونیکی خاطرات شهدا در ماه مبارک رمضان را منتشر کرد.
کد خبر: ۵۸۸۲۹۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۲۳

«قرآن خواندنش زبانزد همه بود. در پایان نماز جماعت، تعقیبات نماز را می‌خواند. صبح‌ها هم تنها در گوشه‌ای می‌نشست و دور از چشم رزمنده‌ها، زیارت عاشورا را می‌خواند ...» ادامه این خاطره از زبان همرزم شهید «حجت‌الله صنعتکار آهنگری‌فرد» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۸۸۲۹۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۲۳