نویدشاهد - صفحه 193

آخرین اخبار:
نویدشاهد
شهید ابوالحسن جامی

وصیت نامه شهید ابوالحسن جامی

شهید ابوالحسن جامی به تاریخ 6/7/1346 در روستای شاهرخت از توابع شهرستان حاجی آباد زیرکوه متولد و در تاریخ 24/1/1362 در جبهه شرهانی عراق به فیض شهادت نائل شد.
روز شمار /شهدا استان خراسان شمالی /بیست وهفتم فروردین

امروزمان را مدیون خون پاک سه ستاره از شهدا بیست و هفتم فروردین هستیم

امروز بیست و هفتم فروردین است و در این روز یادی کنیم از شهدای خراسان شمالی با ذکر صلواتی بر محمد (ص) و خاندان پاکش
خاطراتی از شهید محمود عبداللهی

در خواب، نام فرزندم را به من گفتند...

من که در جبهه بودم یک شب خواب دیدم که خداوند فرزند دختری به من می دهد و من اسم او را فاطمه می گذارم برای همین قبل از اینکه فرزندم متولد شود اسم او را در خواب به من گفتند برای همین فاطمه را انتخاب کردم من هم از این اسمی که برای فرزندم گذاشت ، خرسند شدم و خدا را شکر کردم
سیری در کلام طیبه شهید«محمد حسین وهابی» ؛

شهادت بهترین کامهاست

مادرجان! اگر بنده شهید شدم به من ناکام نگویید که درحقیقت بکامم که بهترین کامهاست، رسیدم.
خاطراتی از شهید محمدکاظم شهروی

خاطره ای خودنوشت از شهید محمدکاظم شهروی

در همه حال و در همه جا به فکر فرزندانم سمیه و محمدرضا و بقیه بودم و همش در فکر بودم که این بچه ها اینقدر به بابا انس پیدا کرده اند چه کار می کنند مخصوصاً محمدرضا که فهمیده بود من می خواهم بروم جبهه و روز اول صبح هنگام خداحافظی با گریه سر خود را در زیر لحاف کرد از یاد نخواهم برد بفکر سمیه و آن شیرین زبانیها دلم را آتش می زد

خاطرات فریده رکنیان از دوران دفاع مقدس/ صبر و حوصله ما در برخورد با بیماران مجروح به آن ها آرامش می داد

ک بیمار سپاهی در بخش مغز و اعصاب بستری بود. یک روز اورژانس مرا خواستند. ایشان در اثر جراحات جنگی استخوان پیشانی و قسمتی از استخوان سر را نداشت. پزشکان ما او را عمل کرده بودند و چشمان او هم کاملا صدمه دیده بود. وقتی بالای سر او رفتم هر دو چشم وی نابینا بود و بسیار عصبی بود.
خاطرات فریده رکنیان از دوران دفاع مقدس/

مجروح جنگی که هردو دید را پیدا کرد وحالا جامعه ایرانی به او افتخار می کند

سربازی را به بخش چشم پزشکی آوردند که از مچ پا قطع عضو داشت و یک چشم او کاملا از بین رفته بود که مجبور شدیم آن راتخلیه کنیم و چشم چپ او هم دچار خونریزی شدید در اتاق قدامی و زجاجیه بود و ترکش های بی شماری در سر و صورت، پلک و قرنیه چشم داشت. چشم چپ بیمار نور مختصری را می دید. بسیار نا امید بود.
شهید ابوالحسن جامی

زندگینامه شهید ابوالحسن جامی

شهید ابوالحسن جامی به تاریخ 6/7/1346 در روستای شاهرخت از توابع شهرستان حاجی آباد زیرکوه متولد و در تاریخ 24/1/1362 در جبهه شرهانی عراق به فیض شهادت نائل شد.
زندگی نامه

زندگی نامه شهید محمدکاظم شهروی

در سال 1360 در عملیات بیت المقدس تصمیم گرفت که به جبهه برود ولی در پشت جبهه احتیاج به شهید بود و کارفرمائی سردخانه شهداء پزشکی قانونی را به عهده گرفت و بعد از اتمام مسئولیت و تحویل سردخانه شهداء به مسئولین در تاریخ 61/10/27 ، تصمیم رفتن به جبهه را قطعی کرد که با رفتن به جبهه دین خود را به اسلام و امام ادا کند و در بهمن ماه سال 61 در پادگان امام حسین ضمن فرامین نظامی یک ماه دوره دید و در اسفند ماه سال 61 به جبهه حق علیه باطل اعزام شد که به مدت 2 ماه در جبهه حضور داشت.
وصیت نام شهید غلامرضا خان محمدی

راهمان را از حسین آموختیم

و بايد بدانيد و آیندگان بدانند كه اين راه را ما از رهبر آزادگان حسين ابن على آموختيم و بدانيد كه راه مستقيم همين راه است و شهدا نعمت آن را بردند
وصیت نامه «شهید سید اسماعیل پور حاج سیدعلی» به همراه دستخط شهید منتشر شد؛

حرمت خون «شهید» را حفظ کنید

پدر و مادر عزیزم اگه از من بدی دیدید مرا ببخشید و حلال کنید برادران عزیزم داوود، عباس و ابراهیم در کارهای خانه خود کوشا و جدی باشید و با این کار حرمت خون مرا نگهدارید
خاطرات دکتر رکنیان از دوران دفاع مقدس/

نوجوان بسیجی که علی رغم جانبازی صد در صد، شاکر خدا و مخلوق بود

دکتر فریده رکنیان جراح و متخصص چشم در سال 1361 به استخدام نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران آمد. ایشان در سمت های ریاست دپارتمان چشم پزشکی بیمارستان قدیم نهاجا در زمان دفاع مقدس و نیز ریاست دانشکده پرستاری نهاجا پس از جنگ فعالیت کرد. خاطره ای از دوران دفاع مقدس دکتر رکنیان و درمان ئه ها مجروح چشمی را در ادامه بخوانید:
شهید حسین پاکدامن

زندگینامه شهید حسین پاکدامن

شهید حسین پاکدامن به تاریخ 1/1/1352 درروستای چاده از توابع شهرستان قائنات متولد وبه تاریخ 15/1/1373 در منطقه فکه به فیض شهادت نائل شد.

خاطرات جنگ به روایت ام البنین اسدی نوا بهیار دوران دفاع مقدس

من نمی دانم جنگ را در آن زمان چگونه برای شما تشریح کنم یا به زبان آورم لحظات فراموش نشدنی است. اول از همه باید به سراغ معلولین، جانبازان و آزاده های عزیز رفت که از آن ها بخواهیم که چگونه جنگ را برای ما تعریف می کنند البته اگر اسمی از شهیدان در این خطه نبرده ام به دلیل نبودن در این دنیاست. شهدا همه زنده هستند اینان همه جانشان را فدای ملت و مردم و رهبر کردند ولی این یک حس درونی و وجدانی است که انسان ها بتوانند به هم نوعان خود کمک کنند.

خاطرات سهیلا فرجام فر از دوران دفاع مقدس در بیمارستان پایگاه دزفول - بخش پنجم

برای دیدن چهره زنان ایرانی در دفاع هشت ساله، آیینه ای شفاف تر از گفتار و نوشتار خود آنان نیست. زنانی که در خطوط مختلف نبرد ایستادند تا از آنچه که دوست دارند، دفاع کنند. بسیاری از این زنان به خاک افتادند، بسیاری به اسارت دشمن در آمدند، بسیار زخم برداشتند، بسیاری بر بالین مجروحان جنگ بیدار ماندند و آنانی که به خانه باز گشتند بسیاری نیستند. برای این زنان هنوز جنگ به پایان نرسیده است.زیرا همواره رنج چشم انتظاری و زخم هایی که با آن هم خانه اند، چون تابلویی از دل شان آویخته است.دیواری از امید، که هاشورهایی از روشنی بر آن تابانده است.

خاطرات سهیلا فرجام فر از دوران دفاع مقدس در بیمارستان پایگاه دزفول- بخش چهارم

برای دیدن چهره زنان ایرانی در دفاع هشت ساله، آیینه ای شفاف تر از گفتار و نوشتار خود آنان نیست. زنانی که در خطوط مختلف نبرد ایستادند تا از آنچه که دوست دارند، دفاع کنند. بسیاری از این زنان به خاک افتادند، بسیاری به اسارت دشمن در آمدند، بسیار زخم برداشتند، بسیاری بر بالین مجروحان جنگ بیدار ماندند و آنانی که به خانه باز گشتند بسیاری نیستند. برای این زنان هنوز جنگ به پایان نرسیده است.زیرا همواره رنج چشم انتظاری و زخم هایی که با آن هم خانه اند، چون تابلویی از دل شان آویخته است.دیواری از امید، که هاشورهایی از روشنی بر آن تابانده است.
طراحی و تولید: ایران سامانه