نویدشاهد - صفحه 192

آخرین اخبار:
نویدشاهد
وصیت نامه شهید محمدباقر پورغلامحسین‏ علی ‏آبادی

بر روی حجله ام بنویسید: فرزندمان داماد شد

و آخرين وصيت آن است كه مرا در گلزار شهيدان شهرمان دفن كنيد و حجله مرا اول كوچه خودمان بگذاريد و برويش بنويسيد كه فرزند ما داماد شد و به معشوق خودش كه عشق مي‌ورزيد رسيد. انشاءالله مباركش باد. و شهادت همچون عسل براي من شيرين مي‌باشد.

بنویسیم «ققنوس عشق » بخوانیم محمد منتظرقائم

شهید منتظرقائم فرجامش شهادت بود. چرا که در سمنان، دامغان، سقز، یزد وکرج پای در مبارزه گذاشته بود. به عنوان یک اسطوره بود که می تواند شکنجه های روحی و جسمی طاقت فرسا را توسط معروفترین بازجوها تحمل کند. در واقع بارها تا مرز شهادت پیش رفت
زندگی نامه

زندگی نامه شهید محمدباقر پورغلامحسین علی آبادی

محمدباقر پورغلامحسین‏ علی ‏آبادی یکم خرداد 1346، در شهرستان دامغان به دنیا آمد. پدرش نصرت‌الله و مادرش سکینه نام داشت. دانش ‏آموز سوم راهنمایی بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و پنجم اسفند 1363، در شرق رود دجله عراق به شهادت رسید. پیکر وی مدت‏ها در منطقه بر جا ماند و بیست و یکم اردیبهشت 1379، پس از تفحص در گلزار شهدای فردوس‏رضای زادگاهش به خاک سپرده شد.
در سوگ برادرم محمد

شیداترین شهید

مرحوم حسن منتظرقائم متولد 1332 بود. مردی دارای ذوق ادبی و قلمی شیرین که در سا لهای انقلاب به جرگه مبارزین پیوست. وی مدت ها در زندان های مخوف ستم شاهی شکنجه شد و تا مرز شهادت پیش رفت. پیش از انقلاب از بنیان گذاران گروه مسلحانه «فلاح » بود. پس از انقلاب از اعضای برجسته سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و بنیانگذار مجله کیهان فرهنگی و قائم مقام فرهنگی موسسه کیهان نیز بود. متاسفانه مرحوم حسن منتظرقائم در شهریور سال 1364 در یک سانحه رانندگی به همراه همسر و سه فرزندش به سوی برادر خویش شتافت. آنچه مورد توجه است این است که بسیاری از مصاحبه شوندگان ما در این مجله و شخصیت های سیاسی و فرهیخته کشور، بر ازدست دادن او اندوه خوردند. در زیر یکی از سروده های او را در سوگ شهید محمد منتظر قائم می خوانید؛
شهید حسن جهانیان

وصیت نامه شهید حسن جهانیان

شهید حسن جهانیان به تاریخ 18/4/1328 در شهرستان بشرویه دیده به جهان گشود و در تاریخ 6/2/1362 در منطقه فکه به فیض شهادت نائل شد.
شهید حسن جهانیان

زندگینامه شهید حسن جهانیان

شهید حسن جهانیان به تاریخ 18/4/1328 در شهرستان بشرویه دیده به جهان گشود و در تاریخ 6/2/1362 در منطقه فکه به فیض شهادت نائل شد.
زندگی نامه

زندگی نامه طلبه شهید احمد صفاری

این بار که او به جبهه جنوب اعزام شد موقع رفتن خیلی خوشحال بود که نبرد با مزدوران صدامی را آغاز می کند. حدود 2ماه در جبهه جنوب بود که بالاخره در عملیات محرم با رمز یازینب در تاریخ 1361/8/11 به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

آلبوم تصاویر شهید ارتشی مرتضی رحمانی

شهید مرتضی رحمانی دوم اردیبهشت 1344، در یکی از روستاهای توابع شهرستان بجنورد به دنیا آمد. پدرش علی اصغر نام داشت . شهید کشاورز بود وی به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت و در نهایت هجدهم شهریور 1364 ، با سمت تکاور در سیدکان عراق به شهادت رسید .پیکرش مدتها در منطقه بر جای ماند و پس از تفحص ، در گلزار شهدا زادگاهش به خاک سپرده شد.
وصیت نامه شهید احمد صفاری

مبادا در بستر مرگ بمیرید

وپيامى دارم براى دوستان وبرادران مبادا در بستر مرگ بميريد كه امام حسين در ميدان شهيد شد و مبادا بى تقوا و بى ايمان بميريد كه على اكبر در راه پدرش شهيد شد . اى پدران ومادران مبادا از آمدن فرزندانتان به جبهه جلو گيرى كنيد كه فرادى قيامت در نزد خدا نمى توانيد جواب زينب را بدهيد.
شهید اسماعیل جان احمدی گل

قاب خاطرات شهید اسماعیل جان احمدی گل

شهید اسماعیل جان احمدی گل به تاریخ 7/1/1344 در روستای گل از توابع شهرستان خوسف متولد و به تاریخ 27/1/1366 در منطقه سلیمانیه عراق به فیض شهادت نائل شد.
شهید اسماعیل جان احمدی گل

زندگینامه شهید اسماعیل جان احمدی گل

شهید اسماعیل جان احمدی گل به تاریخ 7/1/1344 در روستای گل از توابع شهرستان خوسف متولد و به تاریخ 27/1/1366 در منطقه سلیمانیه عراق به فیض شهادت نائل شد.
زندگینامه شهید نبی الله گلینی

می گفت: خداوند در دنیای دیگر جزای خیر و پاداش این تحملها وصبرها را عنایت خواهد کرد

شهید در طول دوران زندگی اش با یاد خدا و توکل بر او گذران اموری می کرد به نماز و روزه و سایر واجبات مقید بود حتی اگر مختصر پس انداری هم داشت خمس آن را حساب می کرد وبه پرداخت زکات نیز در صورت لزوم اهمیت می داد یکی از صفات بارز اخلاقی ایشان صبر وشکیبایی اش هنگام مواجهه با مشکلات از جمله مرگ فرزندانش بود و حتی به همسرش هم دلداری می داد و می گفت همواره راضی به رضای الهی باش خداوند در دنیای دیگر جزای خیر و پاداش این تحملها وصبرها را عنایت خواهد کرد.
شهید علی توانا

زندگینامه شهید علی توانا

شهید علی توانا به تاریخ 10/1/1343 در روستای اوج از توابع بخش آرین شهر شهرستان قائنات متولد و در تاریخ 7/1/1362 در منطقه بانه کردستان به فیض شهادت نائل شد.
وصيت نامه شهيد ابراهيم مرداني باباحیدری

شهید مردانی / رفتم تا دین خود را به اسلام ادا کرده باشم

همسر عزیزم ! گرچه من از ميان شما رفتم ولي با رفتن من اسلام عزيز پايدارتر خواهد بود و اميدوارم كه بتوانيد فرزندانم را طوري تربيت كني كه مايه ي افتخارمان باشند .

چاپ داستان زندگی نامه شهید مدافع حرم مرتضی زرهرن

زندگینامه داستانی شهید مرتضی زرهرن در قالب کتابی با عنوان «حاجت روا» چاپ شد.
مصاحبه اختصاصی نوید شاهد سمنان از خانواده معظم شهید سید جواد طاهری

موقعی که خبر شهادتش رو دادند گفتم: شکر خدا شیر پاک خوردی پسرم

موقعی که خبر شهادتش رو دادند گفتم، شکر خدا شیر پاک خوردی پسرم . خدارو شکر که پسرم تو این راه رفت . من رو بردند هیئت حضرت ابوالفضل (ع) که شهیدها رو بیارند. چادرم رو بستم به کمرم و رفتم زیرتابوتش. گفتم، خداروشکر که من همچین بچه ای داشتم و پاک و طاهر تحویلش دادم .
نقش ارتش در ایران

از افتخارات استان چهارمحال و بختیاری شهادت حدود500 تن از سربازان و کادر ارتش در دفاع مقدس

هرچند ارتش ایران در آن زمان تحت فرماندهی حکومت پهلوی بود ، اما در بین آنان جوانان مومن و متدینی بودند که همواره به استقلال و آزادی کشور فکر می کردند .
شهید اسماعیل جان احمدی گل

وصیتنامه شهید اسماعیل جان احمدی گل

شهید اسماعیل جان احمدی گل به تاریخ 7/1/1344 در روستای گل از توابع شهرستان خوسف متولد و به تاریخ 27/1/1366 در منطقه سلیمانیه عراق به فیض شهادت نائل شد.

آلبوم تصاویر شهید سید حسن امامی فرد

شهید سید حسن امامی فرد بیست و نهم فروردین 1345 در شهرستان بجنورد دیده به جهان گشود پدرش سید حسین نام داشت وی از طریق بسیج در جبهه حضور یافت ، و در نهایت سوم بهمن 1366 با سمت تخریب چی در ماووت عراق بر اثر اصابت ترکش به سر به مقامم شهادت نائل گردید. مزار او در گلزار شهدا انصارالحسین زادگاهش قرار دارد . ناگفته نماند برادرش میرعلی و سید رضا نیز به شهادت رسیده اند .
نویسنده: سرکار خانم فرزانه نعیمی

مرد کوچک/داستان فارسی

پارسا کمی فکر کرد و گفت: نه به دایی رضا می گی فردا بیاد دنبالم؟ مادر گفت دایی رضا؟ پارسا گفت: آره تا جمال ببینه یک مرد اومده دنبالم. مادر خنده ای کرد و گفت: مگه خودت مرد نیستی؟ پارسا بغض کر د وگفت: بابای جمال هرروز میاد دنبالش، هرکس اون رو اذیت کنه به باباش می گه.
طراحی و تولید: ایران سامانه