توصیه های عبرت دهنده
به گزارش نوید شاهد خراسان جنوبی، شهید محمدرضا دشتی، روز بیست و سوم دی ماه 1340 در روستای بیدسکان از توابع شهرستان فردوس متولد و روز چهاردهم فروردین ماه 1361 در منطقه عملیاتی شوش به فیض شهادت نایل شد. دراین قسمت گوشه هایی از وصیت نامه این شهید والامقام را تقدیم می کنیم :
وصيتنامه شهید محمدرضا دشتى
............ امروز كه خداوند براى آزمايش كردن شيعيان على (ع) ، امتحانى برقرار داشته است و او مى خواهد كه ببيند ما جوانان تا چه اندازه اى او را يارى مى كنيم و اينجانب محمدرضا دشتى چون خواهان اين امتحان شده ام، لذا راهى جبهه حق بر باطل شده ام و هيچكس در اين سفر مرا تهديد نكرده است .
و حالا كه مى خواهم به جايى برسم كه همه انسانهاى مسلمان ، مشتاق آنجا هستند ، از اين رو بود كه پا به جبهه جنگ نهادم و مشتاق شهادت شدم .
پس حالا كه قرار بر اين است كه من به سوى معبودم پرواز كنم و دل از همه دلبستگيهاى دنيا بريده ام ، حالا كه ديگر كلمه درس برايم مفهومى ندارد .
حالا كه پدر و مادرم را تنها گذاشته ام و فقط كلامم الله است، هر كارى را كه انجام مى دهم فقط سبيل الله است.
حالا كه من هميشه آرزوى اين افتخار بزرگ را مى كردم و به آرزوهاى خود رسيدم و حالا كه توانستم اين مسئوليت بزرگ را و اين بارگران و سنگين را به مقصد برسانم چندين وصيتى بيش ندارم :
توصیه های عبرت دهنده
اولا : وصيت من اين است كه بايد به دوستانم بگويم كه اى همكلاسيهاى من و اى دوستانى كه شما را از ياد نخواهم برد و معلمان كه استاد من بوديد، بايد به شما بگويم كه خون هيچيك از ما بهتر و عزيزتر از خون جوان 18 ساله حسين (ع) ، على اكبر نيست. پس اين خونهاى عزيزتان را در پاى اين نهال پژمرده بريزيد و آبياريش كنيد.
ثانيا : وصيت دومى كه دارم اين است كه بايد به پدر و مادرم بگويم كه « اى عزيزان من، مبادا گريه كنيد زيرا با گريه هاى شمــــا ممكن است دشمن خوشحال شود » و بايد به شما بگويم وقتى كه رو در روى جنازه من قرار گرفتيد ، خطاب به خدا بكنيد و بگوئيد كه « اى پروردگار عالم، اين هديه مرا بپذيريد » و بايد به شما بگويم كه بگذاريد تا همه مشتاقان من، روى مرا ببينند و شايد عبرت بگيرند و نگذارند كه بيگانه اى به خاك ميهنش تجاوز كند ........... در آن روز شافع شما خواهم شد و در نزد پروردگار خواهم گفت كه اين پدر و مادر من است كه مرا اينچنين تربيتى دادند كه در راه خدا شهيد شده ام. و بايد در اينجا بگويم كه اى پدر و مادر عزيزم تا آنجايى كه توانستم حقى را از كسى در گردن خود ندارم و فقط آن مقدارى كه هست از برادرم بپرسيد و هر چه گفتند به طور كامل بدهيد تا روح من شاد و آزاد بوده باشد و در اينجا بايد خطاب به پدر و مادرم بكنم و بگويم كه :
« اى عزيزان از من راضى باشيد ، چون من دست پرورده شما بوده ام و اگر از من در اين دوره ها خطايى سرزده است، بايد به بزرگى خودتان ببخشيد . »
............. ديگر بيش از اين وقت شما عزيزان را نمى گيرم و فقط توصيه اى را كه من به شما مى كنم اين است كه : فكرى براى آخرت خودتان برداريد، چون اين دنياى فانى ارزش يك ارزنى را ندارد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
منبع : اداره اسناد و انتشارات اداره کل بنیاد شهید و امور ایثارگران خراسان جنوبی