خدا را شکر میکنم که فرزندم شهید شد
به گزارش نوید شاهد خراسان جنوبی، روز اول شهریور 1345 در روستای حاجی کلاته از توابع شهرستان گرگان، روز شادی و نشاط برای خانواده ای است که صاحب نوزادی زیبا و دوست داشتنی شدند. آری ! به قول پدر شهید احمد اشرفی پور، چون بسیار زیبا بود ، او را همنام پیامبر گرامی اسلام (ص) و «احمد» نامیدند. از همان اوان کودکی فردی خوشرو ، دوست داشتنی و پاک طینت به نظر می رسید. حدود 6 ساله بود که علاقه شدیدی به تحصیل داشت و دوران ابتدائی خود را به اتمام رسانید. در درس و تحصیلش بسیار منظم و مرتب و صاحب نمرات درخشان و خوب، در حد 20 بود.
همزمان با سال اول راهنمائی و اوجگیری مبارزات مردمی برعلیه رژیم منحوس پهلوی، در راهپیمائیها شرکت می نمود . سال دوم راهنمائی به نمایندگی از طرف مدرسه به حزب جمهوری اسلامی معرفی شد و فعالیتهای چشمگیری را از خود بروز داد. با مجاهدین خلق و منافقین جر و بحث می کرد و حتی در خصوص شعار تیتر نامه هایشان که با عبارت «به نام خلق قهرمان ایران» بود درگیری و نزاع راه انداخت. پس از اتمام دوران راهنمائی، تصمیم گرفت به حوزه علمیه قم برود و دروس حوزوی را بیاموزد، ولیکن به علت ناراضی بودن پدر و اینکه تک پسر خانواده بود، با موافقت ایشان به حوزه علمیه عباسقلی خان مشهد، برای ادامه تحصیل اعزام شد . با توجه به علاقه وافر نامبرده به درس، همزمان دوره شبانه را نیز به تحصیل مشغول شد و پایه اول دبیرستان را با معدل 17 به پایان رساند.
رفتار و کردار خداپسندانه، مخالفت شدید با بی حجابی و بدحجابی، شرکت فعالانه در جلسات مذهبی چه قبل و چه بعد از انقلاب، کمک و توجه به محرومین و مستضعفان و دوستی با ایشان، ساده پوشی و مخالفت شدید از اینکه مورد تمجید و تعریف دیگران واقع شود، از خصیصه های بارز این شهید بزرگوار بود.
با تشکیل بسیج، به عضویت این نهاد مقدس در آمده و به عنوان یکی از اعضای فعال مردمی ، جهت اعتلای آرمانهای انقلاب اسلامی، فعالیت خود را آغاز نمود .دوره آموزشی را در بجنورد گذراند. پس از عملیات فتح المبین ، برای اولین بار به جبهه اعزام شد و با نبردی جانانه به کارزار دشمن بعثی کمر همت بست. در گردان عبدالله از تیپ 18 جوادالائمه ، واحد مخابرات، مدت هفت ماه را جنگید و مدتی در جبهه سومار و ایلام ، معاونت زاغه ایلام را به عهده گرفت . دومین اعزام او زمانی بود که شور و عشق وصف ناپذیر جبهه، طاقت ماندن را از کف او ربود و با تصمیم قاطعانه به جبهه شوش دانیال اعزام شد . شهید عزیز ، گویا برای پرواز به سوی دوست، راز و نیازی داشت و تعلق خود را به ملکوت اعلی ، درجبهه ها و در نبرد با دشمن یافته بود . لذا برای سومین بار به جبهه شرهانی اعزام و در عملیات والفجر شرکت نموده و سرانجام روز بیست و چهارم فروردین 1362 به دیدار یار می شتابد.
دراین قسمت مصاحبه با پدر محترم شهید تقدیم علاقه مندان می شود.
منبع : اداره اسناد و انتشارات اداره کل بنیاد شهید و امور ایثارگران خراسان جنوبی