145 مرتبه جراحی برای دفاع از کیان مسلمین
وصیت نامه شهید ابراهیم غلامی
.... معبودا، بار پروردگارا چه زیباست جلوه گاه جلالت و چه باشکوه نمایشگاه جمالت.
ای رب اعلای من، روزگاری نسبتاً طولانی هوای نفس، مرا از دامان مهر و محبتت دور ساخته و در بیابانی بی سر و ته رهایم ساخته بود.
در پوست خود نمی گنجم، گمشده ای دارم و خویشتن را در قفس می بینم و می خواهم از قفس به در آیم دیگر دنیای بی وفا که مثل سرابی آب نما می ماند و مانعی مانند سیم خاردار است، نمی تواند فریبم دهد. من از دنیای ظاهر فریب مملو از زرق و برق و هر آن چه از خدا بازم می دارد، به شدت متنفرم و با لعنت بی پایان بر شیطان، جهت وصل شدن به سیم حقانیت و دیدار معبودم لحظه شماری می نمایم.
معبودا، تو را شکر بی پایان که دریچه بارگاه ملکوتی ات را به دیدگانم گشوده ای و طعم آزادی روح را از سنگینی بار مادیات دنیوی، به حقیر چشاند. بارالها تو خود بیش از خلقت آگاهی که حقیر با توجه به این که ده ها سال است که از جنگ تحمیلی می گذرد، آنی و کمتر از آنی از گذشته ام پشیمان نبوده و نیستم و با این که درد و رنج ترکش ها و 145 مرحله اعمال جراحی مختلف که بخاطر دفاع از اسلام و نوامیس مسلمین متحمل گردیده ام و از نظر جسمی آزارم می دهد، برای حتی یک لحظه هم که شده از حضورم در جنگ پشیمان نبوده و نخواهم بود و با توکل به قدرت لایزالت که به خاطر مسائل روحی و روانی در اثر اعمال جراحی و مصرف بیش از حد داروهای تجویزی باعث گردیده بود که شادی زندگی را از خانواده ام بگیرم، جداً عذر خواهم و از عزیزانم طلب عفو و بخشش دارم و از تو خدای بزرگ طلب مغفرت می طلبم.
دنیای تیره و تار
..... ما به فرمان خدا آمده و نیز به دستور او دیر یا زود به دنیای ابدی رجوع خواهیم نمود و هیچ گونه شکی در امر الهی وجود ندارد. روزها و سال های فراوانی از عمرم سپری گشت، شب ها و روزها سپری شد و چهره واقعی زندگی همچنان تیره و تار به شکل معمایی ناگشودنی همواره آزارم می داد. با گذشت زمان، روز به روز آن چهره ملکوتی در نظرم تیره و تار می گشت.
اما از زمانی که به حقیر سعادت عنایت نمودی و راهی کوی تو گشتم، کم کم معنای زندگی برایم روشن گشت و پرده نادانی ام کنار رفت. از قله ای بالاتر از مرگ و زندگی در آن نگریستم و تو را شناختم به حمدلله توفیق عنایت نمودی که الله الله گویان، مدت شش سال و اندی، عاشقانه از مادیات بریده و فقط و فقط برای رضای تو، همراه دیگرهمرزمانم فعالانه در جبهه های نبرد نور علیه ظلمت، حضور مستمر و فعال داشته ام. و حال نیز همه دردها، رنج ها و مصایب را به خاطر رضای تو تحمل می نمایم. اللهم اهدنا الصراط المستقیم . حال که توفیق دفاع از حرم اخت الحسین)ع( و بنات ابا عبدالله الحسین و نوامیس مردم مظلوم سوریه نصیبم گشته است، الها خالصانه تو را شکرگذارم که توفیق عنایت نمودی که وقف مردم باشم با توفیق و عنایتت موفق به حل مشکلات مردم بوده و هستم. ازبابت این توفیقات نیز صمیمانه تو را سپاس می گویم. امیدوارم ان شاء الله خدمات ناقابلم جزء باقیات و صالحات باشد. ان شاء الله...
سخنی چند با مردم و خویشان
مادر عزیزم، فرزندان رنج کشیده ام، برادران بسیار بزرگوار و دوراندیشم، خواهران مهربانم، عموم دوستان، آشنایان وقومان و خویشان و مسئولین محترم کشور از همه شما عزیزان عذرخواهی نموده و تقاضای آمرزش و مغفرت از بارگاه باری تعالی برایم بنمایید. بی صبرانه منتظر دریافت طلب مغفرت شما عزیزان می باشم؛ امید است دعایم و حلالم کنید.
و سخنی با تو همسر فداکارم، به استقامت و فداکاریت درود و سلام می فرستم. به صبر و بردباریت صد آفرین نثارمی نمایم. تقاضامندم همچون گذشته با استقامت و صبور باشی و مبادا مصایب و مشکلات روزمره زندگی، خدشه ای دراستقامت و صبرت به وجود آورد. همچون گذشته مادری نمونه برای فرزندانت باش و در راه تربیت و تعلیم و صالح بودن جگر گوشگانت از هیچ تلاشی فرو گذار مکن. ان شاء الله همیشه موفق و مؤید باشی. الهی آمین......
کلام آخر
این حقیر با دلی سرشار از امید به نور الهی، قلبی مطمئن و ضمیری امیدوار از محضر شما عزیزان مرخص و به دیار حق هجرت می نمایم و همواره محتاج دعای شما می باشم..... از تک تک دوستان، فامیل محترم، استادان، همکاران محترم، معلمین بزرگوار و مسئولین و پرسنل محترم بنیاد شهید استان خراسان جنوبی و شهرستان بیرجند، آقایان امینی و هر کسی که به اندازه ذره ای حق بر گردنم دارد، صمیمانه و ملتمسانه و عاجزانه عذرخواهی نموده و تقاضامند عفو و بخشش و نیازمند طلب آمرزش شماها برایم هستم.
در خاتمه مجدداً از همه شما بزرگواران محترم و محترمه عذرخواهی نموده و عاجزانه طلب عفو و بخشش دارم. والعاقبه للمتقین.
با تقدیم احترام
ان شاء الله خداوند تبارک و تعالی یار و مددکارتان باشد
منبع : اداره اسناد و انتشارات اداره کل بنیاد شهید و امور ایثارگران خراسان جنوبی