نوجوان 15 سالهای که با سیره تربیتی والدینش به کمال رسید
تحصیلات و تلاشها
شهید جواد کاووسی، تا پایه سوم راهنمایی درس خواند، ولی همواره انسانی پرتلاش و فعال بود. او چه در مدرسه و چه در خانه، دست از فعالیت و تلاش برنمی داشت و سرتاسر زندگی کوتاه خود را همواره صرف یادگیری درس، کمک به والدین، شرکت در امور دینی و مذهبی، حضور در صحنه های سیاسی و اجتماعی و راهپیمایی ها، ورود به مسجد و شرکت در مراسم عبادی و ادعیه کمیل و .... و در نهایت حضور فعال در صحنه های نبرد و جنگ با دشمن خبیث نمود. جواد از اوقات فراغت خود به خوبی استفاده می کرد و برای کمک به پدرش، به مغازه می رفت.
تلاشهای انقلابی و مردمی
در جریان نهضت انقلاب مردمی برضد رژیم پهلوی، او نیز نفرت و انزجار خویش را علنی نمود. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، یکی از دانش آموزان فعال در عرصه های سیاسی و مذهبی بود و برای برپایی دعای کمیل دانش آموزی، نقش فعالی داشت. در تمام این جریانات و حتی حضور او در جبهه، والدینش مشوق اصلی او بودند، زیرا پدرش در عرصه های نبرد با صدامیان جلودار بود و با این رفتار عملی، او را نیز برای جبهه رفتن مصمم کرد. مادر گرامی اش نیز پس از شرکت در نمازجمعه واستماع خطبه ها در خصوص اینکه جبهه ها نیاز مبرم به حضور همگانی دارد، بلافاصله پس از برگشت به منزل، جواد را مورد خطاب قرار داده و می گوید : « خوبست تو نیز در جبهه حضور پیدا کنی. » با شنیدن این حرف، جواد نیز معطل نکرده و به بسیج مراجعه می کند. او برای گذراندن دوره آموزش نظامی به بیرجند می آید ولی به دلیل سن کم، او را نمی پذیرند و به زادگاهش برمی گردد.
تمام مدتی که او در شهر خود به سر می برد، به دنبال راه چاره ای برای حضور در جبهه ها بود. پس از مدتی به فکرش رسید که سن شناسنامه ای خود را دوسال بیشتر کند. سال 1362 برای اعزام به جبهه ثبت نام می کردند که او به همراه پسرعمویش ثبت نام و پس از طی دوره آموزش نظامی منتظراعزام به جبهه شدند. او در این مدت انتظار، آرام و قرار نداشت و به طور مرتب به بسیج مراجعه نموده و تاریخ اعزام به جبهه را سؤال می کرد. بالاخره ایام انتظار به سر رسید و او روز آخر ماه مبارک رمضان سال 1362 به مناطق جنگی اعزام شد.
شهادت و عروج
علاقه فراوان او برای حضور در عملیات باعث شد که از استراحت در اهواز صرف نظر کند و بلافاصله به منطقه ایلام اعزام شود. با تقاضای خودش، وارد خط مقدم شد و به عنوان کمک تیربارچی، فعالیت جنگی خود را آغاز نمود. او در عملیات والفجر2 شرکت کرد. شب حمله، شب عروج او بود. ساعت 12 و نیم شب در ارتفاعات کله قندی شهر مهران مورد اصابت تیر دشمن زبون قرار می گیرد و بال و پر اشتیاق به سمت معبود ازلی را می گشاید. بدین ترتیب تاریخ عروجش به سمت معشوق، روز هشتم مردادماه 1362 رقم خورده و او برای همیشه به دیار باقی می شتابد. مزار وی در بهشت اکبر فردوس، زیارتگاه عاشقان و علاقه مندان به ایثار و شهادت است. روحش شاد و راهش پر رهرو.
منبع : اداره اسناد و انتشارات اداره کل بنیاد شهید و امور ایثارگران خراسان جنوبی