شهادت در گمنامی
فعالیتهای مذهبی و مردمی
ایام تحصیل به شرکت فعالانه در جلسات مذهبی می پرداخت و با استعداد فراوانی که داشت، به طراحی و ابتکاراتی دست می زد. کارهایی از قبیل نقاشی، طراحی،کارهای سیم کشی ساختمان و .... و از آن در جهت خدمت به مردم مستضعف و مساجد استفاده می نمود. زندگی وی ساده و عاری از زرق و برق های فریبنده بود. روح پاکش نمی توانست تحمل رنج و مشقت مردم محروم را نظاره گر باشد و در هر جا ستمی را مشاهده می نمود، فریاد اعتراض بلند می کرد و آن ها را به رعایت عدالت دعوت ، و تشویق به تعلیم علم می کرد.
دوران انقلاب
دوران انقلاب با اقامت وی در بندرعباس همزمان بود و به پخش اعلامیه و تحریض مردم بر ضد رژیم طاغوت می پرداخت. شرکت فعالانه وی در مبارزات ضد رژیم، خشم مأموران جلاد شاه را برانگیخت و منجر به دستگیری وی شد. پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران، به تهران رفت و در مبارزه با بلای خانمان برانداز اعتیاد و سایر معضلات اجتماعی نقش مؤثری داشت. پس از آن به بیرجند آمد و برای پاسداری از انقلاب نوپای اسلامی، در کمیته انقلاب به خدمت مشغول شد و به مبارزه با اعتیاد پرداخت. با تشکیل سپاه پاسداران، به عنوان ذخیره به عضویت سپاه درآمد و برای تحصیلات عالی در رشته پزشکی، رهسپار تهران شد و پس از انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاه ها، همچون سایر همرزمانش، به خدمت در ارگان هایی همچون جهاد سازندگی و جهاد دانشگاهی پرداخت.
دوران جنگ و اعزام به جبهه
شهید سید محمد خاتمی، با آغاز جنگ تحمیلی در اولین روزهای جنگ، علیرغم اینکه بنابه سنت حسنه رسول گرامی اسلام(ص) علاقه مند به ازدواج بود، منصرف شد و سفارش کرد چنانچه شهید شدم، مخارج ازدواجم را به حساب جنگ زدگان واریز نمایید. پس از طی نمودن یک دوره امدادگری، داوطلبانه از طریق جهاد سازندگی تهران عازم جبهه شد. در آذر ماه 1359 به بیرجند آمده و بیش از یک شب نماند. در جواب پدرش که از او خواسته بود مدتی بیشتر بماند، گفت : « دشمن در خاک ماست، اسلام در خطر است و صلاح نیست و ان شاءالله آمریکا نابود خواهد شد. » و در جواب دوستانش که از او پرسیدند، اگر شهید شدی چه کار برایت انجام دهیم گفت : «آرزو دارم شهادت من به نحو شهادت شهدای گمنام باشد. » وی مجدداً به جبهه برگشت و با اسرا، رفتار ارشادی داشت، به طوری که با اسیر در یک ظرف غذا می خورد.
خواب شهادت
در شب بیست و دوم خرداد ماه سال 1360 خواب می بیند و روز بعد خطاب به همسنگرش از شهادت خود خبر می دهد و سفارش می کند کتاب های وی را به سپاه و جهاد بدهند. پس از 9 ماه مبارزه با اشغالگران بعثی در ضد حمله تهاجمی، روز بیست و سوم خرداد ماه 1360 بر اثر اصابت ترکش خمپاره، در جبهه خونین شهر، محور دارخوین به خیل شهدا می پیوندد. مطابق آرزویی که داشت، جسم پاکش در بهشت زهرا، در کنار سایر شهیدان گمنام، به خاک سپرده شد. قبر این شهید بزرگوار پس از تلاش والدین و بستگان، بالاخره شناسایی و محل زیارت وابستگان وی قرار گرفت. روحش شاد و یادش گرامی.
منبع : اداره اسناد و انتشارات اداره کل بنیاد شهید و امور ایثارگران خراسان جنوبی