سرپل ذهاب، وعدهگاه شهادت
تحصیل، اشتغال و فعالیتهای ضد رژیم پهلوی
درسال
1350 مادر گرامیش دارفانی را وداع گفت که
پس از گذراندن رنج و مشقت فراوان مجدداً به تهران بازگشت. در آنجا شبانه درس می
خواند و روز را در بازار تهران به کار کردن می پرداخت. با توجه به علاقه زیادی که
نسبت به درس و کتب اسلامی داشت، در جلسات بحث دینی و تفسیر قرآن شرکت می کرد و
فعالیت خود را در این زمینه گسترش داد.
از طرفی در جلساتی که برعلیه رژیم منحوس پهلوی تشکیل می شد بطور مخفیانه شرکت داشت. او از خدمت سربازی در رژیم پهلوی شدیداً امتناع می ورزید. برگزاری نشست ها و جلسات مذکور در اخلاق و صفات او تاثیر بسزایی گذاشت. در این زمان بود که نوارها و اعلامیه های امام خمینی(ره) ارسالی از نجف اشرف، مبنی بر محکوم کردن جشن های 2500 ساله را با دیگر برادران تکثیر و پخش می نمود تا مردم درجریان کامل آن قرار گیرند.
با انجام تلاش شبانه روزی، عده ای او را سرزنش و عده ای او را تشویق می کردند ولی او همچنان هدف اصلی اش را دنبال کرده و دلسرد نمیشد. حسین در سال 1358 ازدواج کرد. از این شهید یک فرزند دختر به اسم زینب به یادگار باقی مانده است.
پیوستن به سپاه پاسداران
شهید حسین حسنخوئی در سال 1358 بنا به امر رهبر کبیر انقلاب اسلامی، مبنی بر تشکیل کمیته انقلاب اسلامی، برای دفاع از کیان و حرمت اسلام و کشورش به این نهاد پیوست و از اعضای اصلی کمیته انقلاب اسلامی قرار گرفت. با معرفی در کمیته، او در مسجد باب المراد واقع در میدان امام حسین (ع) در شهرستان به رهبری حجه الاسلام حاج سیدعباس حسینی امام جماعت مسجد در آبان ماه سال 1358 بطور رسمی به خدمت سپاه پاسداران، این بازوی توانای انقلاب اسلامی درآمد.
دوره آموزشی و تعلیماتی خود را در پادگان امام حسین (ع) گذراند و سپس به پادگان ولیعصر تهران منتقل گردید و در گردان 5 "قدس" مشغول انجام وظیفه شد. در آن موقع درگیریهایی از طرف ضد انقلاب و گروهک های وابسته به آمریکای جنایتکار و دشمنان اسلام در کردستان ایجاد شده بود که به فرمان رهبر کبیر انقلاب اسلامی جهت سرکوبی اشرار به سنندج اعزام و پس از اتمام ماموریت 2 ماهه و پاکسازی شهر سنندج به تهران بازگشت. در این مدت با درخواست مجدد از سپاه، این بار به اتفاق برادران سپاه به پاکسازی شهر بانه و روستاهای اطراف بانه پرداخت.
حضور در جبهه های جنگ
با آغاز جنگ تحمیلی و با شنیدن خبر جنگ بلافاصله به تهران بازگشت و تقاضای اعزام به جبهه را نمود. پس از اعزام به مناطق جنگی، ابتدا در منطقه سر پل ذهاب، مدت 2 ماه به اتفاق برادران سپاه در خط مقدم با کفار بعثی سرسختانه به دفاع از خاک میهن اسلامی پرداخت. ماموریت شهید بعد از فتح تنگه حاجیان پایان یافت و در اسفند ماه 1359 به تهران باز گشت.
عشق و علاقه وصف ناپذیر این سردار دلیر باعث شد تا مجدداً به جبهه جنگ اعزام شود. اما قبل از رفتن تصمیم گرفت به همراه همسر و فرزندش به زیارت مرقد مطهرائمه عتبات شرفیاب شود و در 8 فروردین سال 1360 بدین امر نایل شد. پس از بازگشت و حضور یک هفته ای در بیرجند به مشهد مقدس رفت و روز بیست و یکم فروردین 1360 عازم تهران و از آنجا برای زیارت به قم رفت. به اتفاق برادران سپاه مدت یکماه تعلیمات فشرده و فنون چتر بازی را در نواحی فرودگاه مهرآباد آموخت و مقدمات اعزام به جبهه را فراهم و با برادران سپاه به ملاقات رهبرکبیر انقلاب رفت.
نقل قول همسر شهید
به نقل قول از همسرش : « هر موقع که عازم جبهه بود بطور عادی با او خداحافظی می کردم ولی آخرین دفعه ندایی به من رسیده بود که برگشتی در کار نیست. به همین دلیل تا پادگان با دخترم زینب او را همراهی کردم. این آخرین دیدار بود و بعد به طرف جبهه سرپل ذهاب حرکت کرد.»
میعادگاه سرپل ذهاب
روز پانزدهم خرداد ماه 1360 را در پادگان ابوذر سر پل ذهاب گذراند و شبانه به طرف خط مقدم جبهه که قبلاً طرح ریزی شده بود، حرکت کرد. بخاطر صعب العبور بودن مسیر تمام شب را پای پیاده طی کرد و بعد از اذان صبح و خواندن آخرین نماز صبح با زمزمه ذکر" اللهم ارزقنی توفیق الشهاده فی سبیلک "به راه خود ادامه داد تا به ایستگاه موعود رسید. درگیری شهید با همرزمانش ساعت 9 صبح روز دوشنبه شانزده آذرماه 1360 با کفار بعثی آغاز شد. هدف پاکسازی روستایی بنام کوئیک عزیز از لوث کافران بعثی و دموکراتهای وطن فروش بود. در این منطقه تعداد زیادی از نیروهای دشمن کشته و تعدادی نیز به اسارت رزمندگان اسلام درآمدند. شهید حسین حسنخوئی چون به زبان عربی مسلط بود، صحبت های رد و بدل شده اطلاعاتی بین اسرای عراقی را با کمال آرامش و با رعایت اخلاق اسلامی به پشت جبهه منتقل و این کار را در چند مرتبه انجام داد. درحالیکه مزدوران صدامی به محاصره کامل رزمندگان اسلام در آمدند، شهید حسنخوئی به اتفاق چند تن از برادران پاسدار پیشقدم شده تا به منظور پاکسازی، اطراف را بررسی نمایند. به همین منظور در داخل کوچه ای متوجه حضور تعدادی از سربازان دشمن می شوند که سربازان دشمن بعثی از ترس جان خود به طبقات بالای خانه های روستا می گریزند. در این هنگام پاسداران تعدادی از نارنجکهای خود را به طرف ساختمان پرتاب کرده که درنتیجه طبقه بالای ساختمان ویران و عده ای به هلاکت میرسند ودر همین درگیری ناگهان شهید حسنخوئی مورد اصابت گلوله های دشمن قرار گرفته و با اصابت گلوله به پای چپ و صورتش سرانجام روز شانزده آذرماه 1360 به مقام رفیع شهادت نایل می گردد.
پیکر شهیدحسین حسنخوئی پس از تشییع، دربهشت رضای مشهد مقدس به خاک سپرده شد. روحش شاد و یادش گرامی.
منبع : اداره اسناد و انتشارات اداره کل بنیاد شهید و امور ایثارگران خراسان جنوبی