زندگینامه شهید حسین برزگران
شهید حسین برزگران به تاریخ 10/1/1345 در روستای موسویه از توابع شهرستان قاین در خانواده ای متدین پا به عرصه وجود نهاد. پدرش چون از مریدان و علاقه مندان به ائمه اطهار(ع) و سرور و سالار شهیدان آقا اباعبدالله الحسین بود، نام او را حسین گذاشت. از آنجایی که در رژیم طاغوت مباشرین ظالم و ستمکار در روستاها به رعیت و کشاورزان ظلم و ستم می کردند، پدر وی در مقابل این ستمگریها ایستادگی می کرد و در نهایت کار کشاورزی را رها کرده و در مغازه ای کوچک مشغول به کار شد. اما تحمل دیدن ستمگریها و ظلمهای ایشان، کار را به جایی رساند که با خانواده به شهرستان بیرجند مهاجرت نمودند.
شهید حسین برزگران از سنین کودکی علاقه خاصی به مسائل مذهبی و دینی داشت و در هیئات عزاداری فعالانه شرکت می کرد. دوران تحصیلاتش را در بیرجند سپری نمود. او یازده سال بیشتر نداشت که شراره های خشم مردم بر علیه رژیم ستمشاهی، حرکتهای پر جوش و خروش مردمی را رقم زد. با شکل گیری حرکتهای نهضت اسلامی، او نیز دلبستگی شدیدی نسبت به حرکتهای انقلابی از خود بروز داد. در اولین حرکتهای دانش آموزی، برعلیه رژیم طاغوت به پا خاست و تحت تعقیب مأموران رژیم نیز قرار گرفت. به هرحال دوران انقلاب را طوری سپری نمود که فعالانه در همه راهپیمائیها، سخنرانیها و... شرکت داشته و در همین راستا، درس را رها کرد و بیشتر به فکر مبارزه با رژیم بود. به همین دلیل در همان سال مردود شد. حسین گاهی عکسهای امام(ره) را خریداری می کرد و به طور رایگان در اختیار دوستان و آشنایان قرار می داد. روی دیوارها شعار می نوشت و از تهدیدهای ارتشیها و ساواکیها، بیم به دلش راه نمی داد.
بعد از پیروزی انقلاب، با وجود سن کم، شبها را نگهبانی می داد و حتی شبهای سرد زمستان، تاصبح در خیابانها می ماند. گاهی به علت مریضی، استراحت می کرد و بلافاصله پس از بهبودی نسبی مجدداً به سرکارش برمی گشت. به علت همین علاقه وافر او به آرمانهای بلند نظام جمهوری اسلامی، عضو پایگاه بسیج مسجد در آمد و دوره های مختلفی، ازجمله اسلحه شناسی، اصول عقاید و احکام و اخلاق اسلامی را گذراند. گاهی برای گذراندن این دوره ها، از مسئولین هدایایی را دریافت کرد. همزمان با درس خواندن در مدرسه، فعالیتهای خود را در بسیج و سپاه ادامه می داد. تا سال دوم راهنمائی درس خواند و با شروع جنگ تحمیلی، آرام و قرار نداشت و با اعزام بسیجیان به جبهه، نزد پدرش زاری و گریه می کرد که اجازه رفتن به منطقه جنگی را بگیرد.
سرانجام در تیرماه 1361 عازم جبهه شد و در عملیات رمضان شرکت کرد. در تاریخ 5/5/1361 در جبهه شلمچه مورد اصابت گلوله بعثیون کافر قرار گرفت و جان به جان آفرین تسلیم و شربت گوارای شهادت را نوشید. روحش شاد و یادش گرامی.
منبع : اداره اسناد و انتشارات اداره کل بنیادشهید و امور ایثارگران خراسان جنوبی