وصیت نامه شهید حمیدرضا با اطمینان
نام :حميدرضا
نام خانوادگى :بااطمينان
نام پدر :رجبعلى
تاريختولد :20/08/1344
ش.ش :443
محلصدورشناسنامه :ح1بيرجند
تاريخ شهادت :27/01/66
نوع حادثه :حوادثمربوطبهجنگتحميلى
شرح حادثه :حوادث ناشى ازدرگيرى مستقيم بادشمن-توسط دشمندرجبهه
استان :بنيادشهيداستانخراسان جنوبی
شهر :ادارهبنيادشهيدبيرجند
بسم الله الرحمن الرحيم
با سلام و درود بر امام زمان (عج) و نايب بر حقش و سلام و درود بر امت اسلام و شهداى اسلام . اينجانب حميدرضا با اطمينان فرزند رجبعلى با اطمينان چند سطرى را بعنوان وصيت نامه مى نويسم .
ان كان دين محمد لم يستقم الا بقتلى فياسيوف خذينى . امام حسين (ع)
اگر دين جدم محمد (ص) پايدار نمى ماند مگر با كشته شدنم پس اى شمشير ها مرا دريابيد .
برخيز كه آهنگ سفر بايد كرد چون موج زبهر خون گذر بايد كرد
بر درگه دوست نقد جان بايد ريخت در مسلخ عشق ترك سر بايد كرد
خدايا تو را شكر مى گويم . زيرا كه مرا مسلمان قرار دادى ، به من راه حسين (ع) را نشان دادى و مرا از شاگردان مكتب كربلا قرار دادى . خدايا از اينكه رحمت بى انتهايت را شامل حالم قرار دادى و به من راه اولياء خودت را نشان دادى تو را سپاس مى گويم . خدايا ، از اينكه به من توفيق شركت در صفوف جهادگران راهت را عطا نمودى و مرا از كسانى قرار دادى كه بعد از هزار و چند سال نداى مظلومانه حسين (ع) را پاسخ گفتند و به من توانايى دادى كه براى احياء اسلام و قرآن ، امام امت را يارى نمايم . خدايا بخاطر اينهمه نعمت هايى كه به من عطا نمودى در مقابلت بخاك مى افتم و تو را شكر مى گويم .
خدايا، شاهد باش تنها و فقط براى رضاى تو دين تو را يارى مى كنم و چون تو جهاد را وظيفه هر مسلمانى قرار دادى و آنرا توسط امام حسين (ع) در روز عاشورا به من آموختى در اين راه قدم گذاشتم . خدايا ، مى دانى اين راه ( جهاد فى سبيل ا... ) را از روى آگاهى و شناخت كامل انتخاب نمودم . خدايا من طاقت آنرا ندارم كه روز قيامت رسول خدا (ص) به من بگويد چرا حسينم را تنها گذاشتى و چرا سخن امام امت را شنيدى ولى روانه ميدان جهاد در راه خدا نشدى .
خدايا، از احوال بد من آگاه هستى و مى دانى چقدر نافرمانيت را كردم . خدايا ، چه گناهان بزرگى كه مرا از تو جدا كرده بود و چه خطاهايى كه ايمان را از من گرفته بود . چه اذيتها و آزارهايى كه والدينم و مردم از من ديدند و چه قلبهايى كه به واسطه بدى زبان و كردارم شكسته شد . خدايا با اين همه گناه و معصيت ، تو درياى رحمت خودت را به روى من گشودى و مرا براى نور و حق هدايت نمودى و آبرويم را در جلوى مردم نبردى و به من توفيق يارى دينت( را دادی) ؟؟؟ از شما مى خواهم در شهادتم صبور و بردبار باشيد و خداى نكرده كارى نكنيد كه دشمنان اسلام را خوشحال كنيد . هر وقت خواستيد گريه كنيد ، اولاً در خلوت گريه كنيد و ثانياً براى من گريه نكنيد بلكه برمظلوميت امام حسين (ع) و مصائب كربلا گريه كنيد .
خواهرانم و برادرم ، براى رضاى خدا كار كنيد و به نماز و احكام اسلام اهميت بيشترى بدهيد . تقواى خدا را پيشه خود سازيد و در شهادتم هيچ اندوهى به خود راه ندهيد . آنطور كه شايسته است رسالت خونم را بپايان برسانيد . خواهرانم ، درس زندگى را از بزرگ زن جهان اسلام، فاطمه (ع) بياموزيد و با حجاب خود پاسدار خون شهدا باشيد . برادرم تو را به طاعت و عبادت خدا سفارش مى كنم . احترام والدين و خواهران عزيزمان را بيشتر از من نگهدار . به سخنان آنها گوش بده و فرزند خوبى براى آنها باش .
در پايان از ملت ايران خصوصاً از ملت بيرجند و تمام كسانى كه با آنها همنشين بوده ام درخواست مى كنم چنانچه از من رفتار ناشايستى ديده اند و موجب ناراحتى شما را فراهم كرده ام مرا ببخشيد و حلالم كنيد . بدانيد من از همگى بخاطر رضاى خدا راضى و خشنود هستم و از شما نيز ميخواهم بخاطر رضاى خدا و خون سيدالشهدا(ع) از من راضى باشيد و حلالم كنيد ..........
به اميد پيروزى اسلام و سلامتى امام امت و قائم مقام رهبرى و تمام كسانى كه بنحوى به اسلام خدمت مى كنند .
والسلام حميدرضا با اطمينان 27/11/1365منبع : اداره اسناد وانتشارات اداره کل بنیادشهید و امور ایثارگران خراسان جنوبی