وصیت نامه شهید علی انصاری
كدبايگانى :1748 64
نام :على
نام خانوادگى :انصارى
نام پدر :غلامرضا
تاريختولد :03/05/1343
ش.ش :44
محلصدورشناسنامه : شهرستان فردوس
تاريخ شهادت :21/11/64
نوع حادثه :حوادثمربوط بهجنگ تحميلى
شرح حادثه : حوادث ناشى ازدرگيرى مستقيم بادشمن- توسطدشمندرجبهه
استان : بنيادشهيدو امور ایثارگران استانخراسان جنوبی
شهر :ادارهبنيادشهيدسرایان
بسم الله الرحمن الرحيم
« و لا تحسبن الذين قتلوا فى سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون »« گمان مبريد كسانى كه در راه خدا كشته شدند مرده اند ، بلكه زنده اند و نزد پروردگارشان روزى مى خورند ».
به نام ا... پاسدار حرمت خون شهيدان و با سلام بريگانه منجى عالم بشريت ، حضرت بقيه ا... الاعظم (عج) و با سلام و درود بر روان پاك سالار شهيدان حضرت حسين بن على (ع) و با توكل به خداى قادر متعال .
هم اكنون كه آماده نبرد عليه دشمنان اسلام و قرآن شده ام ، بر آن شده ام كه وصيتنامه ام را بنويسم و چه خوب است كه امت حزبا... بدانند كه هم اكنون كه مهياى نبرد عليه دشمنان اسلام شده ام فقط به خاطر رضاى خداى يكتا است و هدفى جز آن ندارم و نيز گواهى مىدهم كه رهبرم خمينى روح ا... است و اميد آن دارم كه اگر جسم من در دنيا نتوانست خدمتى براى اسلام و مسلمين و نيز قدمى را براى رضاى خدا بردارد ، شايد خون من بتواند تاثيرى در جامعه اسلامى داشته باشد و با نثار جان خودم بتوانم دين خودم را به اسلام ادا كنم .
و اى كاش صد ها جان مى داشتم و صد ها بار تكه تكه مى شدم تا دشمنان اسلام بدانند كه ما از كشته شدن در راه حق ، هراسى نداريم و اميدوارم كه مورد لطف خداوند قرار بگيرم .
و اما پدر و مادر مهربانم قبل از هر چيز ، از زحمات بى شائبه شما كه از بدو تولد برايم كشيده ايد و به اميدى مرا بزرگ كرده ايد ، صميمانه تشكر و قدردانى مى كنم و از اينكه در زندگيم باعث ناراحتى شما بوده ام و نتوانستم وظيفه فرزند نسبت به والدين را ادا نمايم ، معذرت مى خواهم و اميدوارم كه مرا ببخشيد .
مادرم ، من هرگز نخواهم توانست جبران زحمات بى دريغ شما را ادا كنم ، زيرا مقام شما آنقدر والا است كه خداوند بهشت را زير پاى مادران قرار داده است .
و اى پدر و مادر محترمم ، از اينكه شهيد شدم ناراحت نباشيد ، زيرا من امانتى بودم در دست شما و شما آن را به صاحب اصلى آن ، خدا ، تحويل داديد و افتخار بكنيد كه جوان شما در راه خدا شهيد شده است و انسان هر كجا باشد مرگ به سراغش مى آيد پس چه بهتر كه انسان در حال ستيز با دشمنان اسلام بميرد .
و رسول خدا (ص) مى فرمايد: «دنيا زندان مومن و بهشت كافر است و مرگ پلى است براى مومنان به سوى بهشت و پلى است براى گنهكاران و كافران به سوى جهنم».
و ما براى آخرت آفريده شده ايم ، نه براى دنيا . براى نيستى نه براى هستى . براى مردن نه براى زندگانى و ناچار مرگ ، انسان را درمى يابد ، پس بترسيم از اينكه مرگ ما در حالى باشد كه گناهكار باشيم .
پدر و مادرم نمى گويم كه گريه نكنيد ، چطور گريه نكند مادرى كه جوانش را با خون دل و به اميدى بزرگ كرده و اگر مى خواهيد گريه بكنيد، بر مظلوميت اباعبدالله الحسين (ع) كنيد و گريه بكنيد كه خداوند شهيد شما را قبول كندو شهيد شما را با شهداى كربلا محشور كند .
اين مصيبت ها و سختى ها زودگذر و تمام شدنى است ، ولى به پاداش اين جانفشانى ها و فداكاريها ، به نعمت هاى ابدى و بى پايان خداوندى خواهيد رسيد و بر سرير كرامت تكيه خواهيد زد .
اگر مى خواهيد در مقام و عظمت شما خللى وارد نشود ، هيچگاه زبان به شكايت نگشاييد و آنچه را از قدر و منزلت الهى شما مى كاهد ، بر زبان نياوريد .
از برادرانم ( محمد ، مهدى ، حسن ، حسين ، عباس ) مى خواهم كه اگر نتوانستم حق برادرى را ادا كنم ، اين حقير را خواهند بخشيد و اميدوارم كه فرداى قيامت در پيشگاه خداوند روسفيد باشم .
و اما سخنى كوتاه با امت حزب الله :
اى جــــــوانان نكند در رختخواب ذلت بميريد كــــه حسين (ع) در ميدان نبرد شهيد شد . مبادا در غفلت بميريد كه على (ع) در محراب عبادت شهيد شـــد و مبادا در حـــال بى تفاوتى بميريد كــــه فــــردا در محضر خـــــداوند نمى توانيد جــــواب زينبى را كه تحمل 72 شهيد را نمود بدهيد .
و از خواهران دينى مى خواهم كه با حفظ حجاب خودشان كه كوبنده تر و موثر تر از خون شهيدان است ، دين خودشان را به اسلام و به قهرمان زنان تاريخ ، حضرت فاطمه ادا نمايند .
و استغفار و دعا را از ياد نبريد كه بهترين درمانها براى تسكين دردها است و هميشه به ياد خدا باشيد و در راه او قدم برداريد و هرگز دشمنان بين شما تفرقه نياندازند و شما رااز روحانيت اصيل و متعهد جدا نكنند كه اگر اينچنين بكنند ، روز بدبختى مسلمانها و روز جشن ابرقدرتها و كافرين است و حضورتان را در جبهه هاى نبرد حق عليه باطل ثابت نگه داريد و اگر فيض شهادت نصيبم گشت ، آنانكه پيرو خط سرخ امام نيستند و به ولايت او اعتقاد ندارند ، بر من نگريند و بر جنازه من حاضر نشوند ، اما باشد كه دماء شهداء آنان را نيز متحول سازد و به رحمت الهى نزديكشان كند .
از همكاران خودم مى خواهم كه امانتى را كه جامعه در اختيار آنها قرار مى دهد ، به خوبى نگهدارى و پرورش دهند و آنها را در جهت فراگيرى علوم اسلامى هدايت و راهنمايى كنند .
خدايا ، معبودا ، اگر چه قلبم آماج رگبار دشمن شده و دست ها ، پاها و سينه و سرم را از من گرفته اند ، اما يك چيز را نتوانسته اند بگيرند و آن ، ايمان و هدفم كه عشق به ا... و معشوقم و عشق به شهادت و عشق به اسلام و امام است .
خدايا ، جند ا... را كه با سوگند به ثار ا... در لشكر روح الله براى شكست عدو ا... و استقرار حزب ا... ، زمينه ساز حكومت جهانى بقيه ا... است، حمايت كن .
خدايا ، خدايا ، تا انقلاب مهدى ، حتى كنار مهدى ، خمينى را نگهدار
والسلام عليكم و رحمه ا... و بركاته
على انصارى – امضاء
09/11/64
منبع: اداره اسناد و انتشارات اداره کل بنیادشهید وامور ایثارگران خراسان جنوبی