زماني از همراهان شهيد حيدري - در کلام یاران
سه‌شنبه, ۱۶ خرداد ۱۳۹۱ ساعت ۱۰:۵۰
نوید شاهد: شهيد رسول در منطقه بي سوكو كه حوزه فعاليتي داشت ارتباط تنگاتنگي بامردم ايجاد كرده بود و وقتي ما وارد روستاي بي سوكو شديم در آن وضعيت اگر كسي بخواهد كاري انجام دهد ودوستي خودش را نشان دهد زماني است كه دوستان خودش در سختي هستند و انسان از جان خودش مي زند و به دوستانش بدهد ايشان خصلتهاي اين چنيني در او بسيار بود.
ارتباط سني ها با حزب اللهي ها

زماني از همراهان شهيد حيدري؛


زماني مي گويد: شجاعت، ايثار و از خودگذشتگي از ويژگي هاي بارز شهيد حيدري بود. در انجام ماموريت ها بسيار شجاعانه در ميدان نبرد حاضر مي شد.

درباره بارزترين تاثيري كه شهيد حيدري در بوسني به يادگار گذاشته است، بگويد:

شهيد رسول در منطقه بي سوكو كه حوزه فعاليتي داشت ارتباط تنگاتنگي بامردم ايجاد كرده بود و وقتي ما وارد روستاي بي سوكو شديم در آن وضعيت اگر كسي بخواهد كاري انجام دهد ودوستي خودش را نشان دهد زماني است كه دوستان خودش در سختي هستند و انسان از جان خودش مي زند و به دوستانش بدهد ايشان خصلتهاي اين چنيني  در او بسيار بود. مثلاً وقتي  مي فهميد يك همسايه مواد غذايي حتي نون هم براي خوردن ندارد وگرسنه است، غذايي كه در مقر برايش پخته بودند حاضر مي كرد و به همسايه ها مي داد. و در داخل آن روستاها و از شهيد رسول بپرسيد همان خاطراتي را كه باعث پيوندشان با شهيد رسول شده بود در ذهنشان تداعي مي شود و اين چيزي جز ايثار و ازخودگذشتگي شهيد رسول و بقيه بچه هايي هم با همين روحيه ايثار آمده بودند وبراي مردم بوسني اين چيزها باور كردنش خيلي مشكل بود كه انساني غذاي خود را در عين احتياج به همسايه خود بدهد و برايشان غير قابل قبول بود و همين عامل باعث صميميت بين شهيد و مردم شده بود.

از كساني كه شهيد حيدري را الگوي خود قرار داده بودند بگويد:

كساني بودند كه علاقه شديدي به شهيد داشتند. مثل خانم فريده كه علاقه شديدي به شهيد داشت و از 5 كلمه صحبت چهار كلمه آن شهيد رسول بود – ديگري خانواده جمال بود مخصوصاً خانم ايشان كه بسيار تحت تاثير شهيد قرار گرفته بود جمال منظور همان ( جيمو) راننده كاميون هست الان را مد نظر داريم . يكي ديگر از كساني كه جدا ناشدني با شهيد بود محمد آوديچ بود كه چون ايرانيها اولين گروه بودند كه به آن منطقه آمده بودند خيلي با بچه ها ارتباط صميمي داشت مخصوصاً شهيد رسول و هر كجا شهيد مي خواست برود ايشان مي گفت من را هم با خودت ببر تا من از شما درس بگيرم و كار ياد بگيرم وشهيد هم علاقه مند بود با ايشان و در زمان شهادت هم هر د و با هم در يك محل به شهادت رسيدند و خداوند روحشان را شاد كند.

در پايان چنين مي گويد:

 آقا رسول طي مدتي كه با ما بود هداياي فرهنگي از خود برجاي مي گذاشتند كه تا ابد براي مردم كردستان عراق باقي مي ماند ايشان با شجاعتها و ايثارگريها واز خودگذشتگي هاي خود در انجام ماموريتها در پياده رويها ي شبانه و خطرات بسيار بالا مثلاً دولت عراق اعلام كرده بود كه هركس زنده يا كشته سربازان ايراني را بياورد مبالغ هنگفتي را هديه خواهد گرفت خلاصه با همه اين مشكلات و سختي ها آقا رسول انجام وظيفه مي كرد.

منبع : قرارگاه الزهرا ( س ) تهران – نقصا – دي ماه 79
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده