جانباز بصیر ۷۰ درصد «محمدعلی رحیمیشال» در فیلمی به بیان خاطره اعزام خود به جبهه با وجود مخالفت پدر گرانقدرش پرداخته که از شما دعوت میکنیم نظارهگر این فیلم باشید.
همزمان با سالروز شهادت «غلامرضا قالبدارنیا» در وصیتنامه این شهید بزرگوار میخوانیم: «ازدواج من در جبهه است و عروسم شهادت. عقد ما را صدای مهیب توپها و تانکها میخوانند و فرزند ما آزادگی است، که به ملت شهیدپرور هدیه میکنم ...»
مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان قزوین گفت: مراکز فرهنگی و موزههای دفاع مقدس بهترین مکان برای ترویج ارزشهای انقلاب و شهدا و مقابله با تهاجم فرهنگی و آسیبهای اجتماعی است.
«یکدفعه محمود شیطنتش گل کرد و مرا دنبال کرد، من که دمپایی بزرگتر از پایم پوشیده بودم از پلههای حیاط با عجله به طرف بالا یعنی ساختمان دویدم و این دویدن من با دمپایی بزرگ روی پلهها، صدای زیادی ایجاد کرد ...» ادامه این خاطره از شهید «محمود مافی» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
«عاشق ساختن بود. جلوی پلههای مسجد نبی میعادگاه او بود از دستفروشی که وسایل الکترونیکی میفروخت. وسایل و ابزاری را که میخواست میخرید و یکییکی وسایل الکترونیکی همسایگان را که خراب شده بودند درست میکرد ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات شهید دانشآموز «شهید مرتضی باریکبین» است که تقدیم حضورتان میشود.
«مصطفی دیگر مال ما نبود. مال خودش هم نبود حتی همان زمان که بدون اطلاع من بر دیوار کوچه نوشت مرگبر شاه! دهانم بازمانده بود و نمیدانستم چه بگویم ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات شهید دانشآموز «سید مصطفی حاجیمیری» است که تقدیم حضورتان میشود.
جانباز ۷۰ درصد «محمدعلی رحیمیشال»، با وجود اینکه در جبههها از ناحیه دو چشم نابینا است، ولی مجروحیتش مانع ادامه فعالیت ورزشی و اجتماعیاش نشد و اکنون بازنشسته و دارای مقامهای استانی و کشوری ورزش است و در گلبال نابینایان فعالیت دارد.
«در حال آموزش و تحت هر شرایطی که بود، برنامههایش را قطع کرده و آماده برپایی نماز میشد، آنهم نماز اول وقت و به جماعت ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات شهید «علی میوهچین» است که تقدیم حضورتان میشود.
نماینده ولیفقیه در استان قزوین در مراسم عزاداری حادثه تروریستی حرم مطهر شاهچراغ گفت: حادثه تروریستی شاهچراغ اهمیت ایثار مدافعان حرم را بیشتر نمایان کرد.
همزمان با دهمین سالروز ازدواج مدافع حرم شهید «حمید سیاهکالی مرادی» از شما دعوت میکنیم نظارهگر بخشی از مستند «من و حمید» با موضوع ازدواج این شهید گرانقدر باشید.
«پاییز سال ۹۳ هر دو دانشگاه میرفتیم. معمولاً عصرها بود پشت کامپیوتر مینشست و به دنبال مقاله و تحقیق و کارهای دانشگاهش بود. نیم ساعتی بود که حمید پشت سیستم نشسته بود. داخل اتاق رفتم و کمی اذیتش کردم ...» ادامه این خاطره از همسر شهید دانشجو و مدافع حرم «حمید سیاهکالیمرادی» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.