خاطرات

جانباز ۴۵ درصد «صمد گرامی فرد» در بیان خاطرات خود می‌گوید: «هر درختی شکوفه‌ای و سپس میوه‌ای دارد، ایثار بهترین شکوفه و ارثی بود که یک نفر می‌توانست از دوران جنگ برای خود بردارد و ...»

جانباز معزز ۲۵ درصد یوسف افشانی در بیان خاطرات خود می‌گوید: «به عنوان یک تخریبچی برای عبور نیرو‌ها یک معبر کوچک باز کردم تا بتوانند از میدان مین عبور کنند، محل حضورمان برای دشمن لو رفته بود و دشمن درحال آتش ریختن بر روی ما بود...»

با آغاز جنگ تحمیلی، علیرضا ملکوتی‌نژاد که تنها ۱۵ سال داشت، مجاز به حضور در خط مقدم نبود، اما با توصیه شهیدی از دوستانش، تصمیم گرفت هم‌زمان مسیر طلبگی و دفاع از میهن را دنبال کند. وی با اشاره به وصیت‌نامه آن شهید گفت: «دوستم نوشته بود: حوزه را رها نکن» ... در ادامه فیلم این مصاحبه را ببینید.

زهرا علیزاده همسر شهید «شهید قربانعلی زمان زاده» درباره شهادت همسرش می‌گوید: «با حزب دموکرات درگیر شده بودند و حزب راکت و خمپاره بسوی پادگان پرتاب کرده بود و ایشان از ناحیه سر زخمی شده بودند...»

با توجه به اینکه در حوزه علمیه آیت‌الله یثربی کاشان درس می‌خواندم یکی از برنامه‌های مفید، کلاس‌های آموزش سخنوری بود همین طرح را من در آسایشگاه یک برگزار کردم و از همۀ افراد علاقمند خواستم بیایند برای کلاس آموزش سخنوری ثبت نام کنند. ادامه این خاطره را از آزاده ایلامی محمد سلطانی در ادامه بخوانید.

«رمضان فرمانی» همرزم شهید «حسن لرستانی» نقل می‌کند: بهترین آرزوی شهید پیروزی اسلام بر کفر جهان بود. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در فعالیت‌های سیاسی و فرهنگی شرکت فعال داشت. اعتقاد و التزام عملی به ولایت فقیه و اطاعت از امام را واجب می‌دانست و به من و دوستان دیگر توصیه می‌کرد که همیشه گوش به فرمان ولی فقیه و در خط آن باشیم.

«رمضان فرمانی» همرزم شهید «حسن لرستانی» نقل می‌کند: بهترین آرزوی شهید، پیروزی اسلام بر کفر جهان بود. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در فعالیت‌های سیاسی و فرهنگی شرکت فعال داشت. اعتقاد و التزام عملی به ولایت فقیه و اطاعت از امام را واجب می‌دانست و به من و دوستان دیگر توصیه می‌کرد که همیشه گوش به فرمان ولی فقیه و در خط آن باشیم.

همسر شهید«شاه محمد صیادی» نقل می کند: در روز عاشورای سال 1373 هوا خیلی گرم بود، دو بچه خردسال با من بودند که در آن شلوغی من همسرم را گم کردم و هرچه به دنبالش گشتم پیدایش نکردم و مجبور شدم پیاده با فرزندانم به خانه بروم.

آزادۀ سرافراز حاج سعید کلانتری، ماه محرم در اسارت را یکی از امتحانات سخت الهی شمرد و گفت: در ایام محرم مخصوصاً روز عاشورا آنقدر بر سر و سینه می‌زدیم که دیگر رمقی برایمان باقی نمی‌ماند. در آن هنگامه عطش و آتش، بعثی‌ها آب را بر روی ما بستند و این موضوع نیز فاصله ما را با عاشورا کمتر کرد. خیلی‌ها از تشنگی روی زمین می‌افتادند. به هر گوشه نگاه می‌کردی، کربلای دیگری جریان داشت و در آن لحظات حال امام حسین (ع) و خاندان او را بهتر درک می‌کردیم.

آزادۀ سرافراز حاج سعید کلانتری محرم در اسارت را یکی از امتحانات سخت الهی شمرد و گفت: در ایام محرم مخصوصاً روز عاشورا آنقدر بر سر و سینه می‌زدیم که دیگر رمقی برایمان باقی نمی‌ماند. در آن هنگامه عطش و آتش، بعثی‌ها آب را بر روی ما بستند و این موضوع نیز فاصله ما را با عاشورا کمتر کرد. خیلی‌ها از تشنگی روی زمین می‌افتادند. به هر گوشه نگاه می‌کردی، کربلای دیگری جریان داشت و در آن لحظات حال امام حسین (ع) و خاندان او را بهتر درک می‌کردیم.

خاطرات

navideshahed.com

ایثار، بهترین میراث دوران جنگ است

ایثار، بهترین میراث دوران جنگ است

محل حضورمان برای دشمن لو رفت

محل حضورمان برای دشمن لو رفت

روایتی از روزهای جبهه و ایمان

روایتی از روزهای جبهه و ایمان

روایتی از روزهای جبهه و ایمان

روایتی از روزهای جبهه و ایمان

حزب دموکرات راکت و خمپاره را بسوی پادگان پرتاب کرده بود

حزب دموکرات راکت و خمپاره را بسوی پادگان پرتاب کرده بود

«تربیتِ معلم و سخنران»

«تربیت معلم و سخنران»

«تربیتِ معلم و سخنران»

بهترین آرزوی شهید پیروزی اسلام بر کفر جهان بود

بهترین آرزوی شهید، پیروزی اسلام بر کفر جهان بود

بهترین آرزوی شهید، پیروزی اسلام بر کفر جهان بود

در روز عاشورا همسرم را در میان شلوغی گم کردم

در روز عاشورا همسرم را در میان شلوغی گم کردم

تشنگی، درک ما را از تشنگان کربلا بیشتر کرد

تشنگی، درک ما را از تشنگان کربلا بیشتر کرد