خاطره نگاری جانبازان

خاطره نگاری جانبازان
خاطره‌نگاری جانبازان

مزه شهادت را چشیدم

در این کلیپ جانباز دفاع مقدس، «سید محسن دانایی» می‌گوید: «شهید محمد کلاهی در کنار من به شهادت رسید. من هم ترکش خوردم و دیدم روحم از بدنم جدا شد، اما به یکباره به جسمم بازگشتم و شهادت نصیبم نشد.»
خاطره نگاری والدین شهدا؛

آسمان در وداع آخر با فرزندم گریست

پدر شهید ابراهیم شعبانعلی گفت: «ابراهیم نوجوان ۱۵ ساله‌ای که تحصیل را رها کرد تا در جبهه‌های نبرد از میهن دفاع کند، چهار ماه بی‌خبری را به خانواده‌اش تحمیل کرد. او پس از این مدت به مرخصی آمد، اما هنگام بازگشت، آسمانی قرمز و غمگین، وداعی تلخ را رقم زد. تنها ۱۵ روز پس از این لحظه، خبر شهادت او خانواده را در غمی عمیق فرو برد، اما یاد و خاطره‌اش برای همیشه جاودانه ماند.»
خاطره نگاری جانبازان؛

جانباز سیدمحمدعلی ولی‌اللهی: پنج سال حضور در جبهه و جانبازی با نیمه‌بینایی

سیدمحمدعلی ولی‌اللهی، جانباز دفاع مقدس، از خانواده‌ای مذهبی برخاست و از سال ۱۳۶۱ به مدت پنج سال در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل حضور داشت. او در این مدت، چهار بار مجروح شد و در عملیات‌های بدر، والفجر ۸، خط پدافندی شلمچه و کربلای ۴، ایثارگری‌های بی‌نظیری از خود نشان داد. سرانجام، در جریان عملیات کربلای ۴، با جراحت شدید از ناحیه سر، به جانبازی با وضعیت نیمه‌بینایی رسید.
خاطره نگاری جانبازان؛

ایثار در خط مقدم: روایت جانباز جعفر مهدوی از روزهای دفاع مقدس و مجروحیت شیمیایی

جانباز "جعفر مهدوی" در خاطراتش گفت: وقتی ۱۸ ساله شدم، برای خدمت سربازی اعزام شدم و پادگان لشکر ۲۸ سنندج محل خدمتم بود. پس از گذراندن ۳ ماه دوره آموزشی، ما را به دشت آزادگان در اهواز فرستادند. در یکی از مأموریت‌ها، برای انجام عملیاتی به جزیره مجنون اعزام شدیم. همان‌جا بود که در جریان حمله دشمن، به شدت شیمیایی شدم. این لحظه، نقطه‌ای بود که معنای واقعی ایثار و فداکاری را درک کردم و تا امروز اثرات آن را با خود حمل می‌کنم.

مسئولین بنیاد اصفهان از فرایند تولید تاریخ شفاهی بازدید کردند

سرپرست اداره هنری اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان اصفهان به همراه کارشناسان این اداره در جریان فرآيند تولید خاطره نگاری خانواده شهدا و تاریخ شفاهی جانبازان گرانقدر قرار گرفتند.
طراحی و تولید: ایران سامانه