آزاده محمد حسن پور

آزاده محمد حسن پور
خاطرات شفاهی آزاده دفاع مقدس

پدرم بازگشت مرا از اسارت باور نداشت

وقتی به خانه برگشتم مادرم از ناراحتی پدرم در زمان اسارت برایم گفت: پدرت در دوران اسارتت هر روز صبح به تپه ای بالای شهر میرفت و از نبودنت گریه میکرد ...» در ادامه خاطرات شفاهی آزاده سرافراز «محمد حسن پور» را بشنوید.
طراحی و تولید: ایران سامانه