همرزم شهید «هوشنگ ابراهیم قوچی» میگوید: هنگام شهادت شهید من در آن جا بودم، شهید بر روی زمین دراز کشیده بود و طلب آب میکرد و نمیتوانست حرفی بزند، ولی با دست اشاره میکرد که آب میخواهد و من در کنارش بودم. نفسهای آخرش را میکشید در حالی که لبانش از شدت گرما و گرسنگی ترک برداشته بود و خون میچکید و ما آبی نداشتیم. شهید مانند علی اکبر در صحرای کربلا به شهادت رسید.