
اسم حضرت زهرا (س) را آورديد، كمكتان كردم
به گزارش نوید شاهد لرستان، شهید «سیدیداله امامی» متولد سال ۱۳۴۳ در شهرستان الیگودرز میباشد. او، چون بازوی قدرتمند الهی بود که برای خانواده امامی هدیه شد. از اینرو نام مبارکش را «یدالله» نهادند و تحت تربیت اسلامی به پرورش او پرداختند.
زندگی پاک، ساده و بیآلایش خانواده از کودکی روحیه ساده زیستی و دیگر دوستی را در او ایجاد کرد. با هیبت سیادت از تعصب و غیرت مردانهای برخوردار بود و از کمک به درماندگان لذت فراوان میبرد.
سید یدالله دوره ابتدایی را در مدرسه سروان عبدالهی و راهنمایی را در مدرسه حکیم نظامی با موفقیت به پایان برد. همزمان با آغاز نهضت اسلامی، در کنار پدر به صفوف مبارزین پیوست و با شعارهای انقلابی و مشتهای گره کرده نوجوان خود علیه بیداد ستمشاهی فریاد کشید. پس از پیروزی انقلاب اسلامی برای حراست از دستاوردهای انقلاب مدتی در جهاد سازندگی، کمیته نفت و بخشی از عمر پربار خود را در کمیته انقلاب اسلامی سپری کرد.
سید، با لباس سبز کمیته انقلاب اسلامی تصمیم به مبارزه با دشمن بعثی متجاوز را گرفت و پس از کسب رضایت خانواده راهی مناطق نبرد حق علیه باطل شد.
در جمع رزمندگان لشگر «۲۸ محمدرسول الله» در منطقه «شلمچه» به نبرد با دشمن رفت. در همان اعزام نخست، یار او را پسندید و در تاریخ بیست و هشتم خردادماه ۱۳۶۶ به فیض شهادت نائل گردید.
مادر شهید در بیان خاطرات فرزندش میگوید:
یدالله مقید پنهان کاری بود برای همین ما زیاد از فعالیتهای او خبر نداشتیم. چه بسا بعد از شهادت ایشان ما به یک سری از کارهای خیر وی پی بردیم، چون او اهل تظاهر نبود. احترام به همسایه، احترام به بزرگترها، مخصوصاً مادر از دیگر ویژگیهای وی میباشد.
در همین موقع مادر وارد صحبت میشود و میگوید: شهید خیلی مراعات حال مردم را میکرد و در واقع برای آنها زنده بود و زمانی هم که به شهادت رسید همسایه و دوست و آشنا میگفتندای کاش ما میمردیم ولی یدالله همچنان زنده میماند سپس این مادر مصداق خاطرهای را تعریف کرد: زمان قدیم نفت استفاده میکردند و گرفتن نفت هم صفی بود.
یک روز در حالی که برای گرفتن نفت صف طولانی تشکیل شده بود یک نفر را در موقعیتی که چند نفر مانده، نوبت به او برسد به جرم کمونیست بودن از صف بیرون میکنند و یدالله که شاهد چنین ماجرایی است وارد میدان میشود. چرا که او مدتی مسئول توزیع نفت الیگودرز بود و آن فرد را به سر جایش برمی گرداند و رو به بقیه مردم میگوید: نفت حق تمام افراد شهر است و این موضوع به گرایشات سیاسی ربطی ندارد.
مادر اضافه میکند: اوایل جنگ گلوگاههایی در اطراف شهر وجود داشت که ورود و خروج کالاها را بررسی میکردند، یکبار اموال یکی از آشنایان را به بهانه آوردن چند جعبه سیگار و پارچه توقیف کرده بودند، شهید امامی بعد از آگاه شدن تمام اموال را آزاد کرد و شب همان روز خانواده آن فرد برای دادن پول به یدالله به خانه آمدند ولی او بسیار ناراحت شد و گفت من برای پول کاری انجام ندادم، چون اموال منع قانونی و شرعی نداشت و اسم حضرت زهرا (س) را آوردید کمکتان کردم تا آزاد شوید و توقعی هم ندارم.
انتهای پیام/