وصیت نامه شهید سيد محمد حجتى
نام: محمد
نام خانوادگى: حجتى
نام پدر: يعقوب
تاريختولد:03/01/1343
ش.ش :8
محلصدورشناسنامه :فردوس
تاريخ شهادت:23/04/1361
نوع حادثه:حوادثمربوط بهجنگتحميلى
شرح حادثه :حوادث ناشى ازدرگيرى مستقيم بادشمن-توسطدشمندرجبهه
استان:بنيادشهيداستانخراسان جنوبی
شهر:ادارهبنيادشهيدفردوس
((ربنا افرغ عليناصبرا و ثبت اقدامنا و انصرناعلى القوم الكافرين)) (قرآن كريم)
به نام خداوند بخشنده مهربان
(( پروردگارا ، به ما صبر و استوارى بخش و ما را ثابت قدم دار و ما را بر شکست كافران یاری فرما))
چون که مى بينيم كه كشور اسلامی مان در جنگ با كفار بعثى مى باشد و مزدوران بعثى به آب و خاك و ناموسمان تجاوز مى كنند. لذا من به عنوان يك فرد مسلمان برخود واجب می دانم كه من هم یک سهم كوچكى بر گردن دارم و دين خود را بر طرف می نمايم و اين است كه در جنگ شركت کردم و اگر يك وقت لايق شهيد شدن در راه اسلام بودم از بازماندگان تقاضا مىكنم که تا آنجا كه مى توانيد از گريه كردن خوددارى كنيد و به جای گريه شكر خدا را یاد كنيد كه ، چه كار خوبى است در راه خدا جنگيدن. خدا میداند زمانى كه گلوله ها بر سرمان مى بارد احساس مى كنم که چه آهنگ دلنوازى دارد . الان كه دارم اين كلام را مى نويسم نمى دانيد از هيجان اينكه مى خواهم به جبهه حق عليه باطل بروم چقدر خوشحالم من می خواهم به پدر و مادر و برادرم بگويم از اينكه من به جبهه مى روم ناراحت نباشند و اگر هم شهيد شدم گريه و زارى نكنند كه فرزند اسلام هستم و در راه خدا شهيد شده ام و اگر گريه و زارى بكنيد دشمنان اسلام خوشحال مى شوند و اين را بدانيد که فرزندى كه در راه خدا شهيد شده باعث سرافرازى است و اسلام با اين خون ها پايدار است و ما بايد خون و خون ها بدهيم تا بتوانيم حقانيت اسلام را ثابت كنيم . خدايا تو شاهدى كه چيزى عزيزتر از جانم ندارم تا فداى اسلام و قرآن بكنم.
پروردگارا تو خودت يار و ياور امام امت خمينى بت شكن باش.
من به خانواده و دوستانم سفارش مى كنم كه تا خون در رگ دارند ، پيرو خط امام باشند. از شما می خواهم که پس از شهادتم گریه و زاری نکنید و برای من مجلس مجللى نگيريد بلکه خوشحال باشيد زيرا من پيروز شدم و به آرزوى خود رسيدم.
و اميدوارم برادران و دوستان من بعد از (ما) با پايدارى خود. مرز و بوم اين كشور اسلامی را از دست دشمنان پليد و كافر پاك گردانند .
شما را به نماز سفارش مى كنم از نهج البلاغه و قرآن جدا نشويد و از گناهان دورى كنيد.
وصيتى که به مادرم دارم اين است که هر موقع به ياد من افتادى و خواستى گريه كنى و يا بر سر قبرم بيايى آن لحظه به فکرحسين (ع) باش که در آن زمان چگونه با يزيد براى آزادى مسلمانان از زير سلطه خود و فرزندانش را دو دستى تقديم حق تعالى می نمود
مادر عزيزم لباسهاى مرا بر ميخ هاى ديوار آويزان كن چون كه من نمرده ام بلكه زنده ام.
من از دوستانم مى خواهم که تا جايى كه مى توانيد نگذاريد كه اين صدام و صداميان كثيف به خاك عزيزمان تجاوز كنند.
وصیت نامه محسن حجتی
منبع : اداره اسناد و انتشارات اداره کل بنیاد شهید و امور ایثارگران خراسان جنوبی