شهید محمود بی قید
شهید محمود بی قید به تاریخ 2/1/1343 در روستای آسیابان ازتوابع شهرستان درمیان متولد وبه تاریخ 12/5/1362 درمنطقه مهران به فیض شهادت نائل شد.

شرح کوتاه از زندگی شهید:

شهید محمود بی قید در روز دوم فروردین ماه سال 1343 در روستای آسیابان از توابع شهرستان درمیان در خانواده ای محروم و رنج کشیده و زحمتکش چشم به جهان گشود. از همان دوران کودکی بسیار مؤدب و خوش اخلاق بود و رفتاری بزرگمنشانه و با احترام داشت. گویا در کودکی بزرگ شده بود.

تحصیلات دوران ابتدایی رادر آسیابان به پایان رساند ولی شرایط اقتصادی خانواده، مجال ادامه تحصیل را به وی نداده و برای تأمین معیشت زندگی، دست به کار بنایی زد.

او فردی بسیار متواضع و متین بود و به همین خاطر، نزد خانواده و نزدیکان و آشنایان مورد احترام بود. هنوز به سن تکلیف نرسیده بود که برای انجام واجبات به ویژه نماز اول وقت و حتی مستحبات تأکید می ورزید و دیگر اعضای خانواده را به رعایت آن سفارش می نمود، به مراسم عزاداری امام حسین(ع) علاقه ی زیادی داشت و در برنامه های سوگواری ماه محرم حضوری فعال داشت، او در عین حال که فردی آرام و ساکت به نظر می رسید ولی از احساس مسئولیت پذیری و روحیه بسیار قوی برخوردار بود و در مقابل دفاع از ارزش های اسلامی بی تفاوت نبود و همین خصلت ها و ویژگی ها بود که درجات کمال را در او بارور نموده و وی را تا مرز شهادت پیش برد.
زندگی نامه شهید محمود بی قید

در مسیر مبارزات:

شهید محمود بی قید با شروع انقلاب اسلامی در تظاهرات نقش فعالی داشته و در پخش اعلامیه های حضرت امام (ره) و آگاهی بخشی به جوانان روستا مبادرت جسته و پس از پیروزی انقلاب، بدنبال صدور حکم امام خمینی(ره) مبنی بر تشکیل ارتش 20 میلیونی با اینکه سن چندانی نداشت، به ندای ملکوتی امام(ره) لبیک گفته و با عضویت در بسیج همواره جریانات انقلاب را پیگیری و مدافع فعال اسلام و انقلاب بود. به طوری که قبل از اعزام به سربازی، دو مرحله به مدت 6 ماه بعنوان بسیجی در جبهه های حق علیه باطل داوطلبانه حضور یافته و در مرحله سوم که بعنوان خدمت سربازی و نیروی تعهدی سپاه باز هم داوطلبانه عازم جبهه های حق علیه باطل می گردد و هنگامی که کمتر از سه ماه از خدمت سربازی وی باقی مانده بود پس از سپری نمودن 21 ماه در جبهه، در تاریخ 12/5/1362 به درجه رفیع شهادت نائل می شود.

زندگی نامه شهید محمود بی قید

نیم نگاهی به خاطرات و اظهارات نزدیکان و دوستان شهید:

مادر شهید می گوید: فرزندم پس از تحصیلات ابتدایی بخاطر کمک خرجی خانواده بدنبال بنائی رفت و بسیار پرتلاش و مقید بود. به محض اینکه جنگ شروع شد دست از کار بنایی کشید و با اینکه سنش کم بود جهت آموزش نظامی ابتدا به بیرجند و سپس به مشهد رفت. در مشهد به ملاقاتش رفتم به من گفت حالا وقت ملاقات نیست حالا زمان جنگ است. چون سنش کم بود او را از مشهد برگشت دادند و به جبهه اعزام ننمودند. آنقدر گریه و ناله کرد تا اینکه بعداز مدتی او را اعزام کردندو اولین اعزام او به جبهه در سن 14 سالگی بود. در آخرین سفری که در تابستان 1362 از جبهه به مرخصی آمده بود با ما به دروکردن گندم ها آمده بود. رو به جمع ما کرد و گفت من این گندمها را درو می کنم ولی وقتی که بخواهید خرمن کنید من دیگر شهید خواهم شد و شما یادم خواهید کرد و به دامادمان گفته بود. من می روم ولی بار دیگر شهید برمی گردم و دقیقاً همینطور شد.

خواهر شهید می گوید: او همیشه ما را به رفتار خوب با مردم سفارش می کرد و می گفت درس بخوانید و هرچه مردم می گویند گوش نکنید، حرف فقط حرف امام است.

برادر شهید می گوید: آخرین دفعه که به جبهه می رفت آلبوم عکسش را جا گذاشته بود، به من گفت برو آلبوم عکسم را بیاور چون این سری باید حتماً آلبوم عکسم را با خود ببرم چون دیگر معلوم نیست که برگردم و دیگر برنگشت مگر در حال نائل شدن به شهادت.

یکی از دوستان و همسنگران شهید می گوید: من با وی در عملیات رمضان همسنگر بودم، در این عملیات او از ناحیه صورت بر اثر اصابت ترکش به شدت مجروح شده بود ولی در عین حال ما را تنها نگذاشت و تا پایان عملیات با علاقه و عشق و ایمان قوی ما را همراهی نمود، او همیشه خنده برلب داشت و گشاده رو و با اخلاص بود و مدت ها در جبهه ایستادگی کرد تا اینکه به آرزوی دیرینه اش یعنی شهادت نائل آمد.

زندگی نامه شهید محمود بی قید

مختصری از وصیتنامه و آخرین دست نوشته شهید:

الذین امنوا و هاجرو فی سبیل ا...

هم اکنون در میعادگاه عشق و شهادت در حجله گاه خون عروس شهادت را در برمی گیرم و بدنبال خط سرخی که از لابلای کیسه گونی های خاکریز سنگرم و از بیابان های تفتیده خوزستان گذشته می روم تا با کاروان شهدا که آرام آرام بسوی تجلی گاه حق در حرکت است، بپیوندم. پدر و مادر عزیزم، انشاءا... امید است که برای همیشه مرا ببخشید. امیدوارم که مشکلات زندگی را کنار بگذارید و به اسلام زیاد توجه نمائید. بدانید که آنچه تا حالا ما را پیروز نموده است معنویت و خلوص و دعا و صداقت بوده است نه امکانات مادی. در اینجا (جبهه) خدا را مشاهده می کنم، تقاضای من این است که در خط امام قدم بردارید و یاور امام باشید و امیدوارم تا انقلاب مهدی(عج) پایدار بماند و انقلابش رابه انقلاب مهدی موعود(عج) پیوند دهد. هنگام شنیدن خبر شهادتم گریه نکنید و شادی کنید و دو ماه روزه قرضی ام را برایم روزه بگیرید و آنرا ادا نمائید.

زندگی نامه شهید محمود بی قید

شهادت:

وی که مسئولیت آرپی جی زن را در لشکر 5 نصر عهده دار بود در جبهه مهران کوههای کله قندی در مبارزه ای دلاورانه با دشمن ایستادگی نمودو نهایتاً از ناحیه سر مورد اصابت ترکش خمپاره قرار گرفت و پس از 21 ماه رشادت و دفاع جانانه در جبهه حق علیه باطل به مقام شهادت نائل شد.

پیکر پاک او بر دوش مردم همیشه در صحنه آسیابان با شکوهی خاص تشییع و در گلزار شهدای این روستا به خاک سپرده شد. روحش شاد و یادش گرامی باد.

زندگی نامه شهید محمود بی قید

پیام برگرفته از بیانات خانواده شهید:

گرچه که از دست دادن فرزندی به این صورت بسیار سخت است ولی چون امر و خواسته خدا و اراده الهی بر شهادت او تعلق گرفته است خوشحالیم و افتخار می کنیم که توانسته ایم فرزندی را بزرگ کنیم و به اسلام عزیز هدیه نمائیم. باشد که راه و هدف او پویا و پایدار بماند و راهنمای خوبی برای ما و ملت ایران باشد چرا که خداوند می فرماید: ان تنصرا... ینصرکم و یثبت اقدامکم

روحش شاد و یادش گرامی



منبع : اداره اسناد و انتشارات اداره کل بنیاد شهید و امور ایثارگران خراسان جنوبی

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده