زندگی نامه شهید حسین بیضایی
حضرت علي (ع) در پايان عهدنامه خود به مالك اشتر نوشت: « من از خدا به گشايش رحمت و بزرگي قدرتش ( بر آن كه هر چه بخواهد عطا مي كند ) مي خواهم كه پايان زندگي من و تو را به نيك بختي و شهادت قرار دهد.»
‹ نهج البلاغه ، نامة 53 ›
شهید حسین بیضائی روز دوازدهم خردادماه سال 1339 در روستای « محمد آباد » طبس دیده به جهان گشود. او در محيط مذهبي روستاي خویش، در خانواده اي با اعتقادات راسخ و باورهای عمیق دینی، بزرگ شد، بطوری که یکی از مردان متديّن و با صداقت کشورش بوده وهمیشه برای پنهان کردن کارهای صادقانه اش و گمنام بودن، تلاش و کوشش فراوان می کرد. او به مانند گنج هاي پنهان در زمين و گوهرهاي در صدف خفته، داراي صفاي روح باطن، سعه صدر و خلوص در تقوي و عمل داشت. شاید بتوان گفت که شهدا، در عالم گسترده ي درونشان همه چيز دارند و خود بهره مي برند، سعي شان در آبادي سراي آخرتشان است و همّتشان پيچيده درطلسم سكوتشان، هيچ بروز و نمودي ندارد.
شهید حسین بیضائی سادگي و تواضع و خلوص، در همه ي ابعاد زندگيش مشهود بود. در طفوليت همراه خانواده به تهران هجرت كرد و سه سال اول ابتدايي را در آنجا با موفقيّت طي نمود. دامنگير بودن خاك سرزمين تولد، باعث شد تا تهران را ترك نموده و بار سفر به قصد فضاي صميمي روستا كويري محمدآباد ببندد. ادامه تحصيل او تا مقطع راهنمايي در زادگاهش سپري شد. تنگدستي خانواده و سختي زندگي كه مولود حكومت غاصبانه دربار ستم شاهي بود، سبب شد تا تحصيل را رها كرده و به كارگري بپردازد.
در سالهاي قبل از پيروزي انقلاب، مبارزي جوان و فعّال بود. در تظاهرات و راهپيمائيها فعّالانه شركت كرد. و در پخش اعلاميه ها و نوارها زحمات فراواني مي كشيد. با پيروزي نهضت مردمي به صف سربازان كميته انقلاب اسلامی پيوست و پس از مدتي اين نهاد را به قصد سنگر سپاه پاسداران ترك نمود. همگام با جنگ و همراه ديگر برادران به جبهه اعزام شد، مدّتي در جبهه خدمت كرد و جنگيد، و به زادگاهش برگشت. ولي روح پر صلابت و كفر ستيز، او را آرام نگذاشت. وقتي از جبهه بازگشت طور ديگری بود، گويا دلش را در سنگرها جا گذاشته بود، گويا تن بي روحش را باز گردانده بود. ديگر نمي توانست بماند و ناظر پيكرغرقه به خون عزيزاني باشد كه هر روز بر دستهاي مردم تشييع مي شدند. به همین دلیل مجدد به جبهه بازگشت و اين بار جبهه ي خونين شلمچه، به سال 1361 پذيراي او شد. او پس از نبردي جانانه، درتاریخ 4/3/1361 حین عمليات بيت المقدس، تن خاکیش را ترك گفت و روان مطمئنش به باغهاي هميشه پايدار بهشت، پرواز كرد. با پيكري غرق در خون، رو سپيد به ديدار پروردگار شتافت و رو سياهي به زندگي ظالمان تاريخ ماند.
‹ رحمت ابدي پروردگار قرينش باد ›
آنان كه به مرگ سرخ لبخند زدند |
مــردانه قـدم در ره دلبند زدند |
از خـانه و خـانمان خــود بـگستند |
بگسسته و با خداي پيوند زدند
|
منبع : اداره اسناد و انتشارات اداره کل بنیاد شهید و امور ایثارگران خراسان جنوبی