خواب شهادت دیده ام
به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان
اِنَّ الله اشتری من المومنین اَنفُسَهم و اَموالَهم بأَنَّ لهُم الجَّنَه یُقاتِلونَ فی سَّبیل الله فَیقتُلونَ و یُقتَلونَ وعداَ عَلَیه حَقّاًفی التَّواریهِ والاِنجیلِ وَالقُران. (سوره توبه آیه 111)
« البته خدا از مؤمنان جانها و مالهایشان را خریداری می کند و در برابر بهشت برین به ایشان می بخشد این مومنین در راه خدا پیکار می کنند. می کشند و کشته می شوند. این وعده حقی است بر خدا در تورات و انجیل و قرآن و چه کسی از خدا به عهدش وفادار تر است ؟ پس مژده باد بر شما به معامله ای که با خدا کرده اید این سعادت بسیار بزرگی است برای شما.»
اکنون که برای یاری دین خدا به رهبری امام زمان و نایب برحقش خمینی بت شکن که تمام جهان انتظار پیروزی رزمندگان را به رهبری امام امت را می کشند می شتابم، چند خطی به عنوان وصیت نامه می نویسم زیرا مرگ حق است و همگی ما به سوی او خواهیم رفت. چه بخواهیم و چه نخواهیم و خدا خواست که من نیز مانند اصحاب امام حسین(ع) به شهادت برسم از این بالاتر و بزرگتر چیزی دیگر از خدا نخواهم.
ابتدا از تمامی آشنایان، دوستان و اقوام و بستگان خود حلالیت می طلبم مرا ببخشید و در شهادتم گریه سر ندهید که دشمنان اسلام از این موضوع خوشحال می شوند. شما نیز مانند من راه اسلام را پیشه کنید و به جبهه ها بشتابید زیرا کفر در برابر اسلام قرار گرفته و اگر امروز فرار کنیم که دشمن خدای نکرده نیرو بگیرد دیگر کار اسلام ساخته است همان بلایی که سر برادران و خواهران جنوب و غرب کشورها این متجاوزین درآورده اند سر ما نیز درخواهند آورد. بدانید که پیروزی نزدیک است و دشمن ما آخرین نفس هایش را می کشد.
اکنون که من دارم بطرف خط مقدم راهی می شوم تا بتوانم با جان فشانی و کوششم سنگری برای جان پناه رزمندگان بسازم و جان صدها تن را نجات دهم احساس افتخار می کنم و دیشب من خوابم را دیده ام و اگر خدا بخواهد به شهادت خواهم رسید و هیچ چیز برای من بالاتر و شیرین تر از این موضوع نخواهد بود زیرا منی که می خواهم چند سال دیگر زندگی کنم و آن وقت با رنج و بیماری در بستر بمیرم چرا در راه خدا به شهادت نرسم . پدر جان و خاله مهربانم ناراحت نباشید زیرا که خداوند آن امانتی که به شما داده بود از شما گرفته آیا پس دادن امانت ناراحتی دارد؟
همسر عزیزم امیدوارم با نبودن من فرزندانم را بخوبی تربیت کنی. تربیت کنی که زینب گونه و حسین گونه باشند و راه مرا ادامه دهند.
خواهرم در مرگم گریه مکن، زیرا دشمنان خوشحال خواهند شد. مانند زینب صحرای کربلا استقامت کن و با سکوت خویش مشت محکمی بر دهان کفار از خدا بی خبر بزن. برادرم امیدوارم که راهم را ادامه دهی و سلاح بر زمین افتاده ام را در برگیری من سنگر ساز بی سنگر بودم و در قله های سر به فلک کشیده کردستان کار می کردم.
فرزندانم زهره- زهرا- اکبر و اصغر کوچکم! دخترانم! حجابتان را حفظ کنید و اکبر و اصغرم شما نیز مانند پدرتان در این راه بکوشید که پیروزی نزدیک است و ما راهی قدس عزیز خواهیم شد انشاءا... خدانگهدارتان
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار – مورخ 21/2/66 علی داد جمعه خشک
منبع : اداره اسناد و انتشارات اداره کل بنیاد شهید و امور ایثارگران خراسان جنوبی