زندگینامه شهید غلامحسین تخم افشان
تلألؤ اشعه های سوزان آفتاب نوزدهم خرداد ماه سال 1345 در روستای تکابند از توابع شهرستان قائنات، نوید بخش تولد نوزادی است که خانواده تخم افشان را مسرور و شادمان می کند. ماهها انتظار برای تولد چنین نوزادی بالاخره به پایان رسیده و او نیز قدم به عرصه این جهان فانی می گذارد. اما هنوز کسی نمی داند که این نوزاد، برای دفاع از وطن در مقابل دشمن صف آرائی نموده و فقط 20 سال در این دنیای مادی سکونت کرده و از نعمتهای خداوندی بهره مند می شود. آری! شهید غلامحسین تخم افشان این دلاورمرد تاریخ، به همین زندگی ناچیز و کوتاه دنیوی بسنده کرد و خوب توانست کوله بار هجرت به سمت خالق هستی را پر از ره توشه های عاشقانه نموده و با سرعت هرچه تمامتر با بالهای عروج، ره جانانه را بپیماید. زهی سعادت!
دوران کودکی را در روستا و تحت سرپرستی خانواده ای معتقد و مؤمن سپری کرد. وارد دبستان زادگاهش شد و برای کسب دانش و معرفت، عرصه ای دیگر از زندگی را آغاز نمود. وجود برخی مشکلات، مانع ادامه تحصیل وی شده و فقط تا سال چهارم ابتدایی بیشتر نتوانست درس بخواند.
پدر غلامحسین فردی زحمتکش بود که از محل کار سخت کشاورزی امرار معاش می نمود. بعد ازاین که غلامحسین امر تحصیل را کنار گذاشت، به پدر خود در کارهای کشاورزی کمک می کرد.
این شهید عزیز، درجلسات مذهبی حضوری پر رنگ داشته وعاشق اهل بیت بود. دوران جنگ تحمیلی، او نیز مانند دیگر افراد دلسوز ایران زمین، دغدغه دفاع از میهن و اسلام را در سر می پروراند. به همین دلیل وارد بسیج شد وازآن طریق، پس از طی نمودن دوره های آموزشی، راهی جبهه های حق علیه باطل شد.
اوعرصه های نبرد با دشمن بعثی را در کارنامه خود رقم زد. اما سرانجام پس از حضور در صحنه های نبرد کربلای 4 در تاریخ 5/10/1365 بال و پر عروج گشود و در کنار دوستان شهیدش چنان آرام گرفت که حتی پیکر پاکش نیز مفقود شد. روحش شاد و یادش گرامی.
منبع : اداره اسناد و انتشارات اداره کل بنیاد شهید و امور ایثارگران خراسان جنوبی