وصيتنامه شهیدسيدحميد حسينى نژاد
نام :سيدحميد
نام خانوادگى:حسينىنژاد
نام پدر:سيدغلامرضا
تاريختولد :01/01/1348
ش.ش:4
محلصدورشناسنامه :گوشيك
تاريخ شهادت :17/02/66
نوع حادثه:حوادثمربوطبهجنگتحميلى
شرح حادثه:حوادث ناشى ازدرگيرى مستقيم بادشمن-توسطدشمندرجبهه
استان:بنيادشهيداستانخراسان جنوبی
شهر :ادارهبنيادشهيدقائن
با سلام و درود فراوان به امام زمان و نائب بر حقش خمينى بت شكن و درهم كوبنده ظلم و ستم و با درود بىپايان به ارواح پاك مقدس شهدا و صبر زياد براى خانوادههاى ايشان و اميد پيروزى هر چه زودتر رزمندگان اسلام.
از آنجا كه بر خود وظيفه دانستم كه به جبهه عازم شوم كه مملكت و كشور اسلامى احتياج به من و امثال من داشت كه سنگر مدرسه و درس را رها كنيم و بيايیم در اين دانشگاه علم بياموزيم و از آنجا كه امام امت فرمودند كه جوانها بروند و جبههها را پر كنند و وظيفه شرعى هر فرد است كه به جبهه برود من هم اين سخنان امام عزيزم را از دل و جان خريدم و رهسپار جبهههاى حق عليه باطل شدم تا بتوانم خدمتى به اسلام عزيز كرده باشم. با خود فكر كردم كه اگر ما به جبهه نرويم خدا ناخواسته اگر اين دفعه بر روحانيت محترم و اسلام عزيزم لطمه وارد شود تا قرنها در ركود خواهند بود. از آنجا بود كه در اين برهه از زمان دل از دنيا كندم و آمدم كه با صداميان كافر بجنگم و اين بار هم به خاطر رضاى خداوند تعالى و به خاطر امام عزيزم به جبههها مىروم.
و پيام من براى پدر و مادر مهربان و عزيزم اينست :
اى پدر عزيزم كه به خاطر راحتى من رنجها كشيدهايد و سختيها ديدهايد و اى مادر مهربان و دلسوزم كه شبها بر بالينم نشسته و با شيره جان خويش مرا بزرگ كردهايد و شما كه چه سختيها و ناراحتىها كشيدهايد براى فرزندتان كه در راه خدا بجنگد و از اسلام و ميهن دفاع كند و تا راه كربلاى حسينى را براى شما و تمام منتظران كه راه بر آنها بسته است باز كنم. اگر خداوند مرا طلب كرد و شهيد شدم در هنگام شهادتم گريه نكنيد زيرا دشمنان اسلام و منافقان خوشحال مىشوند و از اين صحنه سوء استفاده مىكنند، در مجلس ختم من شيرينى پخش كنيد كه مردم خيال كنند مجلس دامادى من است.
مادر عزيزم، مىخواهم كه شيرت را حلال كنى و اگر خطائى مرتكب شدهام اميدوارم مرا ببخشيد و پدرم، از زحمتهائى كه كشيدهايد مرا به اين سن رسانيده اميدوارم به آبروى على و خاندانش گناهان مرا ببخشيد.
و اى برادران عزيزم كه من براى شما برادرى خوب نبودهام و اگر شما را اذيت كردهام مرا ببخشيد. اى برادر بزرگم، من از شما كمال تشكر و قدردانى مىكنم چون واقعا شما با من رفتار خوبى داشتيد. از شما مىخواهم كه مرا ببخشيد، از شما مغفرت مىطلبم.
و اى دو برادر كوچكم، از شما نيز طلب مغفرت مىكنم چون شايد شما را اذيت كردهام، مرا ببخشيد و سنگر درس و مدرسه را رها نكنيد كه دشمن راضى نيست شما درس بخوانيد شما هم به خاطر رضاى خدا و فرمان امام عزيز هم در سنگر درس و هم در سنگر جنگ حاضر باشيد، از شما طلب مغفرت مىخواهم.
و اى خواهران عزيزم، حجاب زينب گونه را حفظ كنيد زيرا بيشتر صدمه كه ما مىبينم از اين ناحيه است، و ادامه دهنده راه زينب و سميه باشيد.
و اى دو خواهر كوچكم كه دلم براى شما تنگ شده است، من شما را بسيار دوست داشتم و از خداوند مىخواهم كه شما نيز مانند ديگر فرزندان شهدا و خواهران شهدا مرا حلال كنيد.
در آخر از تمام قوم و خويشان مىخواهم اگر از بنده حقير خطايى ديده به بزرگى خود ببخشيد. در آخر از خداى بزرگ، دعاى طول عمر براى امام عزيزم را مىكنم، به اميد ديدار قبر شش گوش امام حسين.
و من الله التوفيق
سيد حميد حسينى نژاد - امضامورخ : 6/2/66
منبع: اداره اسناد وانتشارات اداره کل بنیادشهید وامورایثارگران خراسان جنوبی