شهید عباس آسکتی
در تاریخ 1/7/1338 در روستای خوانشرف از توابع شهرستان نهبندان به دنیا آمد ودر تاریخ 10/2/1361 براثر اصابت ترکش به فیض شهادت نایل شد .

شهید عباس آسکتی فرزند غلام ، از دلاوران عرصه مقاومت وجهاد ، در تاریخ 1/7/1338 در روستای خوانشرف از توابع شهرستان نهبندان دیده به جهان گشود . از همان دوران کودکی با کودکان همسن وسالش فرق داشت ودارای اخلاق ورفتاری بود که مایه پند وعبرت دیگران می شد . هیچموقع در بازیهای کودکانه اش ، موجب اذیت وآزار دیگران را فراهم نمی کرد .تا کلاس پنجم ابتدائی در همان روستای زادگاهش به تحصیل مشغول بود وبه علت علاقه زیاد به ادامه تحصیل ، پایه اول راهنمائی را در شهرستان نهبندان که حدود یک فرسنگ فاصله با روستا داشت با پای پیاده طی می نمود ودر کلاس درس حاضر می شد . پس از آن رهسپار تهران شد ونزد برادرش تا سال اول دبیرستان تحصیل نمود ولی به علت ناخشنودی از محیط ، دوسال را دربیرجند ودوسال آخر تحصیلش را درجیرفت ادامه داد . این ایام مصادف با درگیریهای مردم با رژیم منحوس پهلوی بود وعباس هم به نوبه خود در این جریانات بطور فعال شرکت می کرد . بخاطر فعالیتهای انقلابیش در دبیرستان ، چند نوبت اورا از دبیرستان بیرون کردند . در آن موقع اولین تظاهرات دانش آموزی شهرستان جیرفت را هدایت می کرد و بهمین جهت مورد تهدید عمال رژیم و دست نشاندگان آنها قرار گرفت . در سال 1358 و1359 نمایندگی دانش آموزان جیرفت وسرپرستی انجمن اسلامی دانش آموزان را به عهده گرفت . همچنین با سپاه وبسیج همکاری فعالانه داشت . پس از آن در جهادسازندگی فعالیت نمود . او برای استقلال و آزادی کشور تلاش و کوشش خستگی ناپذیری را آغاز نموده و دست از مبارزات وفعالیتهای سیاسی خود برنداشت . بیشتر به صحنه عمومی روی آورد و حافظ دستاوردها وآرمانهای مقدس جمهوری اسلامی گردید . با روحیه ای قوی و ایمانی سرشار وانقلابی ، به همراه عشق وعلاقه به امام (ره ) در خط انقلاب گام بر می داشت وتعهد خویش را نسبت به آن به خوبی ادا می کرد . به ارشاد و راهنمائی مردم می پرداخت و به محرومین ومستضعفین با هم وغم فراوان مددرسانی می کرد . بنابه گفته دوستانش ، جوانی بسیار مهربان ، فداکار ودستگیر تهیدستان وفقیران بود . بعد از مدتی به روستای زادگاهش بازگشت و برای اعزام به جبهه ، به بسیج سپاه بیرجند مراجعه نمود وپس از کسب اجازه از مادرش به مدت 22 روز عازم جبهه گردید ودر فروردین سال 1361 درعملیات فتح المبین شرکت کرد. بعد از عملیات به مدت هفت روز به مرخصی آمد . ولی چون حاضر نبود دست روی دست بگذارد ، لذا می گفت که ننگ است که من اینجا باشم ومردم زیر خمپاره ها بجنگند . به همین منظور ، شبانه در مسجد روستا برای مردم سخنرانی کرد و با همه خداحافظی نموده و روانه جبهه شد . سرانجام در تاریخ 10/2/1361 در جبهه کرخه نور براثر اصابت ترکش خمپاره به سوی معبود رهسپار و شربت شهادت را سرکشید . روحش شاد و راهش پر رهرو باد .

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده