نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - محمود شهبازی
این بار محسن و سردار شهید محمود شهبازی با صلاحدید حاج احمد مسئولیت فرماندهی ۲ محور عملیاتی را عهده دار شدند پس از آغاز مرحله نخست عملیات نیروهای گردان سلمان تحت فرماندهی سردار شهید «حسین قوجه ای» از کارون گذشتند.
کد خبر: ۴۱۴۸۸۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۳۰

کتاب «بی‌نشان» نوشته زهره یوسفی نیکخو به شهید محمود شهبازی می‌‌پردازد. این کتاب شامل گفت‌و گو‌های نگارنده با خانواده، دوستان و هم‌رزمان شهید است.
کد خبر: ۴۰۳۴۴۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۰۶

نماهنگ مستند "آسمانی مردان خاکی پوش" کاری از گروه تلویزیونی بسیج سپاه انصارالحسین (ع) استان همدان که به یاد سرداران شهید استان همدان بخصوص سردار حمید هاشمی، علی چیت سازیان، محمود شهبازی و دیگر شهدای سال های دفاع مقدس تولید شده است
کد خبر: ۴۰۱۹۸۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۱۱

امروز که دانش نظامی ما بیشتر شده می بینم که آن موقع محسن چقدر قشنگ تشخیص می داد؛ محسنی که دانشجو بود، محسنی که دوره نظامی طی نکرده بود، محسنی که اصلا در بحث شغل فرماندهی نظامی هنوز الفبای آن را هم بلد نشده بود اما چقدر خوب تشخیص می داد.
کد خبر: ۴۰۱۹۷۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۱۰

سردار شهید حاج محمود شهبازی همرزم و رفیق روزها و شب های سخت سال های دفاع مقدس سردار شهید حاج حسین همدانی، در ابتدای کتاب پروار در ملکوت به منظور اهداء به یار دیرین خود، در چند جمله شهید همدانی را توصیف کرده است.
کد خبر: ۳۹۱۴۶۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۷/۱۱

نگاه حاج ابراهیم که به حاج حسین همدانی افتاد غم بر اعماق جانش پنجه انداخت. همه نیروها علاقه او را به شهبازی می‌دانستند برای همین قبل از اینکه حاج حسین سخنی بگوید، گفت: «به نیروها بگو تا آفتاب نزده نمازشان را پشت دژ بخوانند. پس از نماز همه نیروها جلو می‌روند.»
کد خبر: ۳۹۱۴۶۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۷/۱۱

سردار شهید محمود شهبازی در روز دوم خرداد ماه ۱۳۶۱، در آستانة فتح خرمشهر در عملیات بیت المقدس، بر اثر اصابت ترکش خمپاره، به جمع یاران شهیدش پیوست و به درجه رفیع شهادت نایل آمد. از نزدیک ترین همرزمان و یاران او می توان به سردار شهید حاج ابراهیم همت و سردار شهید حاج حسین همدانی نام برد.
کد خبر: ۳۹۱۴۶۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۷/۱۱

وصیتنامه سردار شهید محمود شهبازی فرمانده سپاه همدان
چگونه می‌توان در هر زمان در کنار گود نشست و دست از یاری فرزندان حسین که بیش از هزار سال در شکنجه و تبعید بسر می‌بردند، فرو بست، مگر می‌شود مسلمان بود و از رسول اکرم(ص) تبعیت نمود و دوستدار حسین(ع) نبوده باشیم. تشیّع علوی را برگزیده باشیم اما روحانیت را کنار گذارده باشیم. بگذریم، ابداً روحانیت با آن مشخصه‌های بارزی که در هر زمان داشته از کلینی‌ها گرفته تا خمینی(ره). هر زمان حافظ اسلام بوده‌اند و انشاءالله تا انقلاب مهدی(عج) خواهند بود.
کد خبر: ۳۹۱۴۶۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۷/۱۱

زندگینامه سردار شهید حاج محمود شهبازی فرمانده سپاه همدان و جانشین لشکر 27 محمد رسول الله(ص)
وی به عنوان فرماندهی دلسوز و فداکار و در عین حال قاطع و منضبط با همکاری فرماندهان و نیروهای مخلص سپاه همدان به رتق و فتق و ساماندهی سپاه این استان پرداخت و در جذب نیروهای متعهد و انقلابی به سپاه ، دقت عمل ویژه ای داشت و با سپردن مسئوولیت به نیروهای شایسته، کیفیت اجرای امور را افزایش داد.
کد خبر: ۳۹۱۴۶۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۷/۱۱

برگي از «راز نگين سرخ»
نوید شاهد: علي رغم آن كه اكثر اعضاي كاروان ما بچه هاي پرشور سپاهي بودند، اما «همت» و احمد و شهبازي، اصلاً عالم ديگري داشتند. نماز را كه خواندند، هر سه راه افتادند. احرامها را كندند و دشداشه پوشيدند؛ سفيد و بلند. از مكه زدند بيرون...
کد خبر: ۳۸۸۴۱۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۴/۱۴

نوید شاهد: شهید محمود شهبازی در سال 1337 در اصفهان متولد شد. در پیش از انقلاب فعالیت های مذهبی و سیاسی گسترده ای داشت. پس از انقلاب به سپاه پیوست و تلاش های فراوانی در سپاه داشت. در دوران دفاع مقدس هم فرمانداری سپاه همدان را به عهده داشت. در عملیات های فتح المبین، بیت المقدس حضور داشت. سرانجام در روز دوم خرداد 1361 در آستانه فتح خرمشهر در عملیات بیت المقدس به فوز عظماي شهادت نايل آمد
کد خبر: ۳۸۷۸۳۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۲۵

نوید شاهد: مردم ريخته بودند توي كوچه ها و خيابانها. ماشينها سپر به سپر راه بندان كرده بودند. بوق مي زدند و چهار چراغ مي دادند. عده اي هم صفحه اول روزنامه را چسبانده بودند به برف پاك كن ماشينهايشان. كلمات روزنامه ها روي برف پاك كن ها مي رقصيدند: «خرمشهر آزاد شد.»
کد خبر: ۳۸۷۸۲۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۲۵

نوید شاهد: خورشيد پشت آسمان شلمچه رنگ باخته بود؛ اما هنوز تف گرما از روي خاك بر مي خاست و دانه هاي عرق را مثل شبنم روي پيشاني او و راننده جوان مي نشاند. نگاهي به ساعت انداخت. داشت دير مي شد. با چشم دل مي ديد كه گردانها پشت دژ مارد نشسته اند تا رمز آغاز مرحله نهايي عمليات را بشنوند. رو كرد به راننده و گفت: «سريعتر برو.»
کد خبر: ۳۸۷۸۲۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۲۵

نوید شاهد: زير پل به هر چيزي مي مانست جز سنگر كمين. گذر ساعت، روز و حتي ماه در آنجا نامحسوس بود و گم مي شد. با اين حال وقتي نم باد خنكي از بازي دراز به دهنه پل مي رسيد، همه مي فهميدند كه خورشيد افتاده پشت كوه و مي توانند تا بالا آمدن دوباره آن، شب را در تپه مجاهد كمين كنند.
کد خبر: ۳۸۷۸۲۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۲۵

نوید شاهد: يك جفت عصا گرفته بود زير بغلش و لنگ لنگان مي رفت. به هر كه مي رسيد، نشان شهبازي را مي گرفت. بايد قبل از آغاز مرحله سوم عمليات پيام متوسليان را به او مي داد. رسيد پشت كانتينرهاي دارخوين. يكي از بچه هاي تداركات گفت: «اگه حاج محمود رو مي خواي، همين نيم ساعت پيش اينجا بود. يه دست لباس نو گرفت با يه مشت حنا. فكر كنم مي خواست تني به آب بزنه.»
کد خبر: ۳۸۷۸۲۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۲۵

نوید شاهد: سكاندار هندل كشيد. قايق روشن شد. چند گاز پشت سر هم داد. پروانه قايق توي نيزارها و باتلاقها مانده بود و نمي چرخيد. شهبازي با تندي گفت: «پس چكار مي كني؟ عجله كن...» - «والا حاجي، تا خرخره رفته توي گل. قايق سنگينتر از شباي قبل شده.
کد خبر: ۳۸۷۸۲۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۲۵

نوید شاهد: سكاندار به ساحل نزديك شد، موتور قايق را خاموش كرد و با پارو چند موج به صورت كارون انداخت. سر قايق كه به گل رسيد، شهبازي به سكاندار گفت: «شما بايد تا صبح اينجا بمونين. قبل از طلوع آفتاب ما برمي گرديم.»
کد خبر: ۳۸۷۸۱۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۲۵

نوید شاهد: نور كم سوي چراغهاي بي رمق، خودشان را به چشمان شهبازي مي رساند و اردوگاه انرژي اتمي دارخوين را نشان مي داد. ساعت دوازده نيمه شب بود و او نگران بود كه مبادا باقري تيم شناسايي را روانه آن سوي كارون كرده باشد.
کد خبر: ۳۸۷۸۱۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۲۵

نوید شاهد: از همه جا بوي عيد مي آمد؛ بوي هفت سين. انگار يك سفره سبز به رنگ دشتهاي دزفول و شوش زير پاي همه باز شده باشد. علفهاي خيس و باران خورده زير پوتينها مي خوابيدند و به آني دوباره قد علم مي كردند. چشمهاي فرماندهان از ديدگاه مركزي روي قدمهايي بود كه از بالاي تپه مثل آب سرازير شده بودند و در دشت جاري مي شدند.
کد خبر: ۳۸۷۸۱۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۲۵

نوید شاهد: نگاه آقا محسن رفت روي ساعت ديواري. عقربه از دوازده نيمه شب گذشته بود و هنوز از متوسليان خبري نبود. چاي را يكسر ريخت توي نعلبكي و سر كشيد و به عكس امام زل زد. عكس امام با او حرف مي زد. ياد ملاقات آخر افتاد و سفارش هاي امام: «نفسهاي آخر اين متجاوزان را بگيريد.»
کد خبر: ۳۸۷۸۱۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۲۵