شهید محمدحسین اخی؛ حماسه‌ساز بی‌ادعای جبهه‌های نور:

از کارگاه زندگی تا خط مقدم نبرد؛ سربازی که با خونش در خاک صالح‌آباد تاج افتخار بست

در هشتم خرداد ۱۳۶۱، آسمان اشتهارد شاهد پرواز فرشته‌ای از تبار رنج و مقاومت بود؛ جوانی که از محرومیت‌های زندگی برخاست و در اوج جوانی، با شهامی آتشین به استقبال مرگ رفت تا نامش در دفتر زرین شهیدان جاودانه شود. شهید محمدحسین اخی، آن کارگر ساده‌اشتهاردی، نه یک سرباز عادی، که اسطوره‌ای از ایثار و وفاداری بود. او که از کودکی یتیم شده بود، عشق به حسین(ع) و امام خمینی(ره) را در قلب کوچکش پرورش داد و سرانجام، در آستانه پایان خدمت سربازی، با اصابت ترکش خمپاره به شکمش، به آرزوی دیرینه‌اش رسید: شهادت در راه خدا. اینک پس از چهار دهه،خدمت سربازی، با اصابت ترکش خمپاره به شکمش، به آرزوی دیرینه‌اش رسید: شهادت در راه خدا. اینک پس از چهار دهه، یادش همچون چراغی فروزان، راه نسل جوان را روشن می‌کند: "زندگی، عطش است و شهادت، سرچشمه‌اش!"

به گزارش نوید شاهد البرز؛ شهید «محمدحسین اخی» در ۱۴ مرداد ۱۳۴۰ در خانواده‌ای مستضعف، اما مؤمن و انقلابی در اشتهارد دیده به جهان گشود. از همان اوان کودکی، طعم یتیمی را چشید و تحت تربیت مادری فداکار بزرگ شد. با وجود محرومیت‌های مالی، روحیه‌ای سرکش در برابر ظلم و ملکوتی در عبادت داشت.

از کارگاه زندگی تا خط مقدم نبرد؛ سربازی که با خونش در خاک صالح‌آباد تاج افتخار بست

 تحصیلات و حضور در انقلاب

وی با استعدادی درخشان تا کلاس دوم راهنمایی تحصیل کرد، اما با شعله‌ور شدن انقلاب اسلامی، کتاب را به مشت گره‌کرده‌اش پیوند زد و در تظاهرات ضدسلطنتی شرکت فعال داشت. همکلاسی‌هایش او را به عنوان نوجوانی شجاع و خط‌شکن به یاد می‌آورند که در روز‌های انقلاب، شب‌ها با نوار‌های سخنرانی امام خمینی (ره) می‌خوابید.

 عشق به جبهه و اعزام‌های پیاپی

با شروع جنگ تحمیلی، محمدحسین که به عنوان سرباز ژاندارمری در رشت خدمت می‌کرد،  ۸ بار داوطلبانه به جبهه‌های جنوب اعزام شد. همرزمانش از او به عنوان رزمنده‌ای بی‌حاشیه، اما آتشین‌عمل یاد می‌کنند که همیشه پیشقدم در خطرترین مأموریت‌ها بود. در عملیات‌های مختلف، از حمل مهمات تا پاکسازی سنگرها، ردپای این سرباز گمنام دیده می‌شد.

 ویژگی‌های اخلاقی

عبادی: عاشق حسین (ع) بود و در هر مراسم عزاداری، پیشاپیش دسته‌های سینه‌زنی حرکت می‌کرد.

اجتماعی: در محله به محبوبیت خاصی رسیده بود؛ همیشه اولین کمک‌کننده به نیازمندان و میانجی در اختلافات بود.

رزمی: در جبهه به او لقب "اخیِ بی‌باک" داده بودند؛ چرا که بار‌ها با زیر آتش گرفتن دشمن، مجروحان را به پشت خط منتقل کرده بود.

 وصیت‌نامه و پیام شهید

در بخشی از وصیت‌نامه‌اش خطاب به مادرش می‌نویسد:

"مادرم! مرا ببخش... تو برایم زحمت کشیدی، اما بدان خون من، نخل‌های ایران را سیراب خواهد کرد. به برادرانم بگو: قرآن را رها نکنید، این کتاب تنها میراث من برای شماست. "

 لحظه شهادت

در هشتم خرداد ۱۳۶۱، تنها یک ماه به پایان خدمت سربازی‌اش مانده بود، اما دوباره به جبهه صالح‌آباد رفت. در حمله دشمن، هنگام نجات جان همرزمانش، ترکش خمپاره به شکمش اصابت کرد. همرزمش تعریف می‌کند:

"اخی تا آخرین نفس فریاد می‌زد: یا حسین (ع)!  و با دستانش به سمت آسمان اشاره می‌کرد... "

آرامگاه و یادگار

پیکر پاک این شهید در گلزار شهدای اشتهارد آرمیده است. هر سال در سالگرد شهادتش، مردم این شهر با برگزاری مراسم پرشکوهی، عهد خود را با راهش تجدید می‌کنند.

پیام شهید به نسل امروز:

"اگر دنبال آرامش می‌گردید، آن را در سایه پرچم «لا اله الا الله» پیدا خواهید کرد! "

انتهای پیام/

برچسب ها
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده