خاطراتی از سردار شهید «علیرضا طغرایی»

در آرزوی دیدار امام بی تابی می‌کرد

محمد حسن علاءالدین همرزم شهید «علیرضا طغرایی» نقل می‌کند: در آرزوی دیدار امام بی تابی می‌کرد و سفارش همیشگی او به همه این بود که حتی در سخت‌ترین لحظات، امام را دعا کنید.

به گزارش نوید شاهد گلستان، شهید «علیرضا طغرایی» دوم دی ماه ۱۳۳۹، در شهر گرگان به دنیا آمد. پدرش یعقوب، کارمند شهرداری بود و مادرش لیلا نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. کارمند هیئت هفت نفره کارگران بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. سوم خرداد ماه ۱۳۶۱، با سمت تک تیرانداز در خرمشهر بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سر، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای امامزاده عبدالله زادگاهش قرار دارد.

در آرزوی دیدار امام بی تابی می‌کرد


محمد حسن علاءالدین همرزم شهید «علیرضا طغرایی» نقل می‌کند: در بهمن ماه سال ۱۳۶۰، به همراه شهید علیرضا طغرایی عازم جبهه‌ها شدیم، او با شوق فراوانی در جبهه به عنوان سرگروه خستگی ناپذیر که در خدمت رزمندگان بود، حضور یافت. با صمیمیت فراوان با بچه‌ها به گفت‌و‌گو می‌نشست و در غیاب مسئول تیپ به مشکلات و کمبود‌ها رسیدگی می‌کرد، در مراسم دعای توسل و کمیل حضوری همیشگی داشت، با چشمانی اشک آلود با خدا راز و نیاز  و در آرزوی دیدار امام بی تابی می‌کرد و سفارش همیشگی او به همه این بود که حتی در سخت‌ترین لحظات، امام را دعا کنید.
در گردانش غذا را طوری تقسیم می‌کرد که کسی اعتراض نکند، اگر کسی دیر می‌رسید او را کنار خود می‌نشاند و غذای خود را با او می‌خورد، او تا زمانی که در پایگاه شهید مدنی حضور داشتیم کار‌های اعزام نیروی تیپ نجف اشرف را انجام می‌داد، اما زمان عملیات به رغم مخالفت سردار حاج احمد مسئول تیپ، در عملیات به عنوان نیروی رزمی شرکت می‌کرد.
زمانی که دشمن با تجهیزات پیچیده‌ی نظامی درصدد حمله به بستان بر آمد، شهید طغرایی گفت: من باید زمان عملیات در خط مقدم باشم. کار‌های اعزام نیرو را انجام داد و عازم خط مقدم شد، در شب قبل از عملیات آنها او را برای شناسایی منطقه بردند، با احساس مسئولیتی که داشت، برنامه کار‌های منطقه عملیاتی را از مسئول عملیات تیپ سؤال می‌کرد. در دقایق اولیه عملیات علی بن ابیطالب مسئول و جانشین گروهان هر دو زخمی شدند، شهید با شجاعت هر چه تمامتر فرماندهی گروهان را بر عهده گرفت و به پیشروی ادامه داد و سیزده تپه رملی را پشت سر گذاشت، که به دلیل نرسیدن نیرو، چند تپه به عقب برگشته، مستقر و مانع ورود نیرو‌های بعثی به تنگه چزابه و بستان شدند. 
زمانی که گرفتار محاصره نعل اسبی دشمن شدند با تجربه و توان بالای خود نیرو‌ها را از دام دشمن نجات دادند. بعد از عملیات مشکلات و نواقص عملیات را به مسئولان اعزام نیروی منطقه ۳ و مسئول تیپ نجف اشرف گزارش کرد. او سرانجام مزد اخلاص و تلاش خود را در عملیات بیت المقدس و در آزادسازی شهر خون و مقاومت، خونین شهر عزیز در صبح دم پیروزی در مدخل شهر خرمشهر بعد از پنج ماه بودن در جبهه که به مرخصی نمی‌آمد، گرفت و در سومین روز خرداد ماه سال ۱۳۶۱  به ملکوت اعلی پیوست و همانگونه که قبل از شهادت گفته بود که شهید خواهم شد، از شهد شهادت بهره‌مند شد.

انتهای پیام/

برچسب ها
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده