بی تو صحرا درد است خانه من
خورشید من کجائی سرد است خانه من
ترا بینم زشادی (های) از آسمان گذشتم
جانان من که گشتی (های) دیگر زجان گذشتم
آخر خودت گواهی از دیگران گذشتم
من درمانده عشقم
درمان من توئی تو
من پاینده عشقم
پیمان من توئی تو
زیبای من توئی تو
ایمان من توئی تو
غیر از تو من به دنیا یار دیگر ندارم
جزءِ از خیال عشقت فکری به سر ندارم
سر می دم
ولیکن دست از تو بر ندارم