نوید شاهد - شهید "محمدهادی مخلصی" بیستم خرداد ۱۳۴۴ در شهرستان سمنان چشم به جهان گشود. پدرش علی‏‌محمد و مادرش طلعت نام داشت. تا پايان دوره کارشناسی در رشته ریاضی درس خواند. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت و عضو گروه دکتر مصطفی چمران شد. هجدهم آذر ۱۳۵۹ در سوسنگرد بر اثر اصابت ترکش توپ به شهادت رسید. اثری از پیکرش به دست نیامد. نوید شاهد سمنان، شما را به مطالعه زندگی این شهید گرانقدر دعوت می‌کند.

ر


هوش و ذکاوت مثال زدنی

به گزارش نوید شاهد سمنان؛ شهید محمدهادی مخلصی در بیستم خرداد سال ۱۳۳۴ در سمنان به دنیا آمد. پدرش علی‌محمد زودتر از همسالانش او را به مدرسه برد. هوش و ذکاوت او باعث شد در پنج سالگی شاگرد ممتاز کلاس اول شود و این ویژگی را تا اخذ دیپلم ریاضی حفظ کند.

پدر محمدهادی می‌گوید: «معلم کلاس اول گفت: «بچه ها کی می‌تونه بگه چند تا شیر داریم؟»

همه یک صدا فریاد زدند: «دوتا!»

هادی از ته کلاس گفت: «سه تا: 1- شیری که می‌خوریمش 2- شیری که ما رو می‌خوره 3- شیر آب».

معلم از حاضر جوابی‌اش لبخندی زد و آوردش نیمکت جلو. از همان روز با پنج سال سن، شد شاگرد کلاس اول. آزمایشی برده بودمش مدرسه.»

شروع فعالیت‌های سیاسی

در سال ۵۲ وارد مدرسه عالی انستیتوی تکنولوژی سمنان شد و در رشته الکترونیک فوق دیپلم گرفت. در همان سال در کنکور سراسری پذیرفته‌شده و وارد دانشکده اقتصاد و ریاضیات کرج شد. در حین تحصیل در این دانشکده دیپلم طبیعی خود را نیز گرفت. پس از شهادت حاج آقا مصطفی خمینی او هم وارد فعالیت‌های سیاسی شد. ابتدا با پخش اعلامیه و شرکت در تظاهرات و نقش چشمگیری در فعالیت‌های مسجد حضرت مهدی (عج) تهران ویلا و سپس با تشکیل کمیته منطقه دو در تهران.

عضو گروه دکتر مصطفی چمران

با شروع انقلاب فرهنگی و تعطیل شدن دانشگاه‌ها در صورتی که یک ترم به پایان دوره کارشناسی داشت، درس را رها کرد و برای تشکیل کمیته با چند نفر از دوستانش راهی سیستان و بلوچستان شد. شش ماه بیشتر پاگیر نشد، با شروع جنگ زمزمه رفتن به جبهه را داشت که در سال 59 از طریق سپاه وارد منطقه جنوب شد. در عملیات آزادسازی روستای مالکی از توابع سوسنگرد همراه با گروه دکتر مصطفی چمران شرکت‌کرد. در هجدهم آذر همان سال به شهادت رسید و پیکر پاکش همچنان مفقود است.

پیکرش در منطقه برجا ماند

مسئول عملیات سپاه کردستان نقل می‌کند: «ایستاده‌بود تا نمازم را تمام کنم. عمداً دیر از خواب بیدار شدم. هادی اصرار کرده‌بود با بچه‌های گروه دکتر چمران برود خط و من می‌خواستم وقتی رسیده‌باشیم که عملیات تمام شده‌باشد. به موقع رسیدیم هنوز عملیات شروع نشده‌بود. به خاطر هدایت عملیات رفتم اتاق بی‌سیم.

ابتدا عملیات خوب پیش رفت و عراقی‌ها مجبور به عقب‌نشینی شدند. خط تقریباً تثبیب شده‌بود. به نیروها فرمان دادند که سنگر بِکَنند. به یکباره فرمان عوض شد. بنی‌صدر به نیروهای خودی دستور عقب‌نشینی داد. همزمان نیروهای عراق که تک سختی را متحمل شده‌بودند، جرأت پیشروی پیدا کردند و دریک لحظه آتش آنقدر زیاد شد که نتوانستیم از مواضع دفاع کنیم. عقب نشستیم. پیکر هادی و تعدادی در منطقه بر جا ماند.


منبع:کتاب فرهنگ نامه شهدای استان سمنان / نشر زمزم هدایت


مروری بر خاطرات شهید محمدهادی مخلصی



برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده